red moon
#red_moon
#ماه_سرخ
P5
ا.ت ویو
همشون یه جوری باهام صحبت می کنند و نگاهشون خیلی عجیبه انگاری بهم شک کردن
از همون اول فکر اشتباهی بود بخوام بهشون کمک کنم
اصلا منو چه به آدما
صدای زنگوله در کل خونه رو گرفت
رفتم دم در
اجوماا سلام
- سلام دخترم اینارو بگیر
یاا نگفتم خودتونو خسته نکنید چه نیازی به این همه چیز میز بود
- دخترم اینقد قر نزن ، امشب چراغای اینجا روشنه ، خبریه
کتشو گرفتم و روی جا لباسی آویزون کردم
یه چنتا آدم توی جنگل دیدم ، چون نمی شد شبو اونجا موند آوردمشون خونه
- دخترم مطمئنی .....
از چی
- میخوایی اینجا بمونن اکه اون اتفاق دوباره بیوفته چی ؟
نع اجوما ، من یه اشتباهو دوبار تکرار نمی کنم ، تازه قراره فردا برن
با اجوما رفتیم داخل و اجوما غذا درست کرد
سر شام چشمم افتاد یکی شون نیست
اونا هفتا بودن اما اون پسر تتویه نیست
بلند شدمو رفتم سمت آشپز خونه که دیدم اونجا نشسته
چر خیدم و جلوس وایستادم که دیدم یکی از بطری های خونو بر داشته و نصفشو خورده
- اههم اسم این شربتا چیه ، خیلی خوشمزن ، یجورایی یه مزه عجیب دارن
نع نع نباید میخوردیش
- چرا مگه چیه
خو......خب شربت یه بیماری خاصه نوشیدنی نیست
- همون لحظه بطری از دستش افتاد و شروع به سرفه کردن کرد
همه ریختن تو آشپز خونه بوی خون کل فضا رو گرفته بود
شوگا : اهه این بو بوی خونه
جیهوپ : آره این دیگه چه بوییه حالم بهم خورد
بب....بوی شربت درمانی
نامجون : شربت
آره یه بیماری خاصی دارم که با این شربت درمان میشه ، این العان مهم نیست ، دوستتون همشو خورد
جین : چییییی ، عوارض جانبی داره ؟؟؟
عوارض که نداره اما باورم نمیشه چه چطور خوردش
اجوما رفت به خونش و اونا هم رفتن تو اتاقای دو خوابه
_____________________________________
نویسنده ها : @ayyyyyy_9589 @bts.stray.kids.laver
#ماه_سرخ
P5
ا.ت ویو
همشون یه جوری باهام صحبت می کنند و نگاهشون خیلی عجیبه انگاری بهم شک کردن
از همون اول فکر اشتباهی بود بخوام بهشون کمک کنم
اصلا منو چه به آدما
صدای زنگوله در کل خونه رو گرفت
رفتم دم در
اجوماا سلام
- سلام دخترم اینارو بگیر
یاا نگفتم خودتونو خسته نکنید چه نیازی به این همه چیز میز بود
- دخترم اینقد قر نزن ، امشب چراغای اینجا روشنه ، خبریه
کتشو گرفتم و روی جا لباسی آویزون کردم
یه چنتا آدم توی جنگل دیدم ، چون نمی شد شبو اونجا موند آوردمشون خونه
- دخترم مطمئنی .....
از چی
- میخوایی اینجا بمونن اکه اون اتفاق دوباره بیوفته چی ؟
نع اجوما ، من یه اشتباهو دوبار تکرار نمی کنم ، تازه قراره فردا برن
با اجوما رفتیم داخل و اجوما غذا درست کرد
سر شام چشمم افتاد یکی شون نیست
اونا هفتا بودن اما اون پسر تتویه نیست
بلند شدمو رفتم سمت آشپز خونه که دیدم اونجا نشسته
چر خیدم و جلوس وایستادم که دیدم یکی از بطری های خونو بر داشته و نصفشو خورده
- اههم اسم این شربتا چیه ، خیلی خوشمزن ، یجورایی یه مزه عجیب دارن
نع نع نباید میخوردیش
- چرا مگه چیه
خو......خب شربت یه بیماری خاصه نوشیدنی نیست
- همون لحظه بطری از دستش افتاد و شروع به سرفه کردن کرد
همه ریختن تو آشپز خونه بوی خون کل فضا رو گرفته بود
شوگا : اهه این بو بوی خونه
جیهوپ : آره این دیگه چه بوییه حالم بهم خورد
بب....بوی شربت درمانی
نامجون : شربت
آره یه بیماری خاصی دارم که با این شربت درمان میشه ، این العان مهم نیست ، دوستتون همشو خورد
جین : چییییی ، عوارض جانبی داره ؟؟؟
عوارض که نداره اما باورم نمیشه چه چطور خوردش
اجوما رفت به خونش و اونا هم رفتن تو اتاقای دو خوابه
_____________________________________
نویسنده ها : @ayyyyyy_9589 @bts.stray.kids.laver
۲.۵k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.