وقتی بدون اجازه میری بار « p2»

وقتی بدون اجازه میری بار « p2»
ویو هیون
این چند وقت خیلی با ات وقت نگذروندم بخاطر کامبک جدیدمون خیلی سرم شلوغ بود امروز تصمیم گرفتم کارامو زود تر تموم کنم تا برم پیش ات …
کلیدو تو در چرخوندم و وارد خونه شدم .. چراغا خاموش بود ات رو صدا زدم ولی جوابی نشنیدم .. کله خودرو گشتم ولی نبود یهو ی ابر بالا سرم تشکیل شد ک نکنه رفته باشه بار. .. با عصبانیت از خونه خارج شدم و سوار ماشین شدم تو ماشین چند بار بهش زنگ زدم ولی جواب نداد … حدس زدم رفته باشه باره نزدیک خونه با سرعت خودمو ب مکانه مورده نظرم رسوندم و وارد شدم کله بار رو گشتم تا پیداش کنم .. ک دیدم ی گوشه نشسته و داره با ی پسر لاس میزنه .. رفتم کنارش و دستمو گذاشتم رو شونش
_ از کی تاحالا بدون اجازه دوست پسرت از خونه میای بیرون ؟
+ هی هیون
_ فقط پاشو
دستتو محکم گرف و ب سمت ماشین هدایت کرد و درو باز کرد و انداختت تو ماشین خودشم سوار شد و با سرعت ب سمت خونه روند … بعد از یک ربع رسیدین خونه
ب محظ اینکه درو باز کرد تکیت داد ب دیوار و سرشو نزدیک گوشت کرد و لب زد
_ یادم نمیاد بهت اجازه داده باشم این لباسو بپوشی
_ انگار فراموش کردی ک متعلق ب منی بهتره امشب بهت یاد آوری کنم پس فقط اسممو ناله کن بیبی گرل « نگاه شیطانی »
The and …
درخواستی تک پارتی از استری کیدز داشتین در خدمتم :)
گرچه اینو ریدم ولی خو بگین …