نفرین شده
پارت ۹
ا/ت: به دردی تو دلم از خواب بلند شدم* آییی درد میکنه
کوک؛ صب کن برات قرص بیارم*
ا/ت: مرسی*
کوک: میخوای بریم حموم..قرص خیلی دیر اثر میکنه
ا/ت: هومم..آیی
* بعد حموم*
کوک: الان خوبی؟
ا/ت: آره
کوک: خیلی خوشحالم مال منی
ا/ت: منم همینطور (خنده)
کوک: از کمرش گرفتم و بوسیدمش*
ا/ت: دستامو دور گردنش حلقه کردم و همراهی کردم*... بدو برو دیرت میشه
کوک: امروز تعطیله هااا
ا/ت؛ ای وای (خنده)
کوک: میخواستی من برم؟ ( خنده شیطانی)
ا/ت: نه..نه نه..من بخاطر خودت گفتم ( هول شدن)
کوک: (نزدیک شدم و از زیر پاهاش گرفتم و پرتش کردم رو تخت)
ا/ت: نهههههه..من تازه خوب شدممم
کوک: مگه گفتم میخوام باهات کاری کنم؟ ( خنده).. یه دفعه ای شروع کردم به قلقلک دادن*
ا/ت؛ نههههههه( جیغ) قهقه زدن*
کوک: (خنده) (انداختمش تو بغلم و خودمونو پرت کردم رو تخت و محکم بوسیدمش) خیلی دوست دارم
ا/ت: منم همینطور
ا/ت: به دردی تو دلم از خواب بلند شدم* آییی درد میکنه
کوک؛ صب کن برات قرص بیارم*
ا/ت: مرسی*
کوک: میخوای بریم حموم..قرص خیلی دیر اثر میکنه
ا/ت: هومم..آیی
* بعد حموم*
کوک: الان خوبی؟
ا/ت: آره
کوک: خیلی خوشحالم مال منی
ا/ت: منم همینطور (خنده)
کوک: از کمرش گرفتم و بوسیدمش*
ا/ت: دستامو دور گردنش حلقه کردم و همراهی کردم*... بدو برو دیرت میشه
کوک: امروز تعطیله هااا
ا/ت؛ ای وای (خنده)
کوک: میخواستی من برم؟ ( خنده شیطانی)
ا/ت: نه..نه نه..من بخاطر خودت گفتم ( هول شدن)
کوک: (نزدیک شدم و از زیر پاهاش گرفتم و پرتش کردم رو تخت)
ا/ت: نهههههه..من تازه خوب شدممم
کوک: مگه گفتم میخوام باهات کاری کنم؟ ( خنده).. یه دفعه ای شروع کردم به قلقلک دادن*
ا/ت؛ نههههههه( جیغ) قهقه زدن*
کوک: (خنده) (انداختمش تو بغلم و خودمونو پرت کردم رو تخت و محکم بوسیدمش) خیلی دوست دارم
ا/ت: منم همینطور
۵۵.۷k
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.