رمان عشق سیاه و سفید...~part:40
سینو: من میرم دیگه مزاحمت نمیشم تو بخواب...
(دوباره ا/ت سرشو بالا پایین میکنه گریشو نگه داشته بودو بعد رفتن سینو اروم سرشو میزاره رو بالششو اروم اشک میریزه.....)
(اخع واقعا تغصیر این دختره ی بیچاره چیه؟! کم. مونده گریم بگیره.... با اینکه خودم مینویسم🤌🏻🙂💔)
(همچنان گریه میکنه شب تاب کنار تختشو روشن میکنه تا ببینه ساعت چنده؟! ساعت:۴و نیم بود.... ا/ت از بس گریه کرده دیگه گریش نمیومد.... کم کم کردم خوابش....)
☆
☆
☆
پرش زمانی به ساعت ۶
(ا/ت: با صدای ارومی بیدار شدم اون سینو بود که منو داشت صدا میکرد...)
سینو: ا/ت،پاشو ا/ت...
(که یهو ا/ت ازخواب میپره و میگه:...)
ا/ت:ب.. بلع چیشدع؟! کیونگ چیزیش شده؟!
سینو:نه بابا پاشو بریم کار کنیم الان کیونگ عصبانی میشه....
(سینو: بیچاره دخترع چقدر به فکره کیونگه با اینکه کیونگ تا اینجا کلی کارا باهاش کرده ولی باز این ا/ت به فکرشه.....)
(ا/ت بلند میشع موهاشو میبنده و میره پایین دنبال سینو و کاراهای لازمو انجام میدن باهم تا اینکه غروب میشه ساعت6:٠٠اینا.... ا/ت بشدت خسته میشه تا اینکه کیونگ از پله ها میاد پایین و همه ندیمه هارو با صدای برند صدا میزنه....)
ندیمه ها تک به تک: بلع ارباب
کیونگ: شب پارتی داریم همه جارو قشنگ کنید چون قرار دوستام هم در این پارتی حضور داشته باشن..... وبعد از اینکه همچی تموم شد همتون میرید استراحت غیر از ا/ت
.. ★
.. ★
.. ★
𝒹𝒾𝓈𝓅𝓁𝒶𝒸𝑒𝓂𝑒𝓃𝓉 𝑜𝒻 𝓁𝑜𝓋𝑒 ❤️🩹🦩☃️
(دوباره ا/ت سرشو بالا پایین میکنه گریشو نگه داشته بودو بعد رفتن سینو اروم سرشو میزاره رو بالششو اروم اشک میریزه.....)
(اخع واقعا تغصیر این دختره ی بیچاره چیه؟! کم. مونده گریم بگیره.... با اینکه خودم مینویسم🤌🏻🙂💔)
(همچنان گریه میکنه شب تاب کنار تختشو روشن میکنه تا ببینه ساعت چنده؟! ساعت:۴و نیم بود.... ا/ت از بس گریه کرده دیگه گریش نمیومد.... کم کم کردم خوابش....)
☆
☆
☆
پرش زمانی به ساعت ۶
(ا/ت: با صدای ارومی بیدار شدم اون سینو بود که منو داشت صدا میکرد...)
سینو: ا/ت،پاشو ا/ت...
(که یهو ا/ت ازخواب میپره و میگه:...)
ا/ت:ب.. بلع چیشدع؟! کیونگ چیزیش شده؟!
سینو:نه بابا پاشو بریم کار کنیم الان کیونگ عصبانی میشه....
(سینو: بیچاره دخترع چقدر به فکره کیونگه با اینکه کیونگ تا اینجا کلی کارا باهاش کرده ولی باز این ا/ت به فکرشه.....)
(ا/ت بلند میشع موهاشو میبنده و میره پایین دنبال سینو و کاراهای لازمو انجام میدن باهم تا اینکه غروب میشه ساعت6:٠٠اینا.... ا/ت بشدت خسته میشه تا اینکه کیونگ از پله ها میاد پایین و همه ندیمه هارو با صدای برند صدا میزنه....)
ندیمه ها تک به تک: بلع ارباب
کیونگ: شب پارتی داریم همه جارو قشنگ کنید چون قرار دوستام هم در این پارتی حضور داشته باشن..... وبعد از اینکه همچی تموم شد همتون میرید استراحت غیر از ا/ت
.. ★
.. ★
.. ★
𝒹𝒾𝓈𝓅𝓁𝒶𝒸𝑒𝓂𝑒𝓃𝓉 𝑜𝒻 𝓁𝑜𝓋𝑒 ❤️🩹🦩☃️
۱۰.۳k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.