زندگی مخفی پارت شصت
#زندگی_مخفی
پارت ۶۰
.......۴ ماه بعد......
دید تهیونگ
از وقتی که جونگ کوک فهمید که این تراشه ها توسط هیونجین درست شدن و خب تونست کشف کنه که چه جوری نابودشون کنه ولی خب قبل از اینکه چیزی به ما بگه اونم تراشه گذاری شد
دقیقاً دو ماه پیش این اتفاق افتاد مون لحظهای که منو نجات داد اون جونشو به خاطر من تو خطر انداخت من من چیکار باید بکنم
جیمین: تهیونگ میشه باز فکر نکنی یا کمک کن یه نقشهای بکشیم تعدادمون خیلی کمهها
جیسو: الان فقط منو جیمینو تو و اهیون و یونا و جین موندیم همه تراشه گذاری شدن
آروم شروع کردم به لب زدن: پس یعنی همه اعضای ایتزی هم .....
جین:آره آره ریوجین و یجی و لیا و چریونگ
هم تراشه گذاری شدن
ته یونگ: جین هیونگ هنوز نتونستی یه راه حل پیدا کنی برای اتمام این
جین: دارم سعی میکنم یه چیزی پیدا کنم ولی هیچی از چیزایی که جونگ کوک نوشته سر در نمیارم
جیمین:جین هیونگ الان نه
تهیونگ:مشکلی نیست
آخرین چیزی که هوسوک پیدا کرده بود چی بود
جیسو: متاسفانه... متاسفانه هیچی پیدا نکردیم هیچی نه روی گوشیش بود نه روی لپ تاپش شاید هیچی پیدا نکرده
شایدم همه رو حذف کردن
تهیونگ: جین هیونگ با جیسو نونا شماها هر کاری که میتونید انجام بدید تا راجع به پیدا کردن پادزهر یا هر چیز دیگهای راجع به این تراشه و اینا هستش پیدا کنید
جیمین و اهیون شماها باید حواستون باشه که کسی یه دفعهای نیاد اینجا به اضافه اینکه واستون باید بیشتر از همه به خودتون باشه میدونم خیلی از افراد زیادی از دست دادیم مثل رزی یونگی هوسوک ایتزی و ...جونگ...کوک
سعی کردم تغییری توی صورتم ایجاد نشه ولی خب نشد
داشتم به لحظه ای که نجاتم داد فکر میکردم
........ فلش بک...........
جونگکوک:تهیونگ تنها راهی که دارم و میتونم نجاتت بدم همینه اگه این لحظه یادت میاد مهم نیست فقط مهم اینه که سالم باشی
ته یونگ :و..ولی....جو...جونگ.... جونگکوک....
جونگکوک:بس کنید بهش آسیب نزنید و تراشه رو غیرفعال کنید
من منو تراشه گذاری کنید تا در اختیار شما ها باشم
فلیکس:اگه تراشه رو بشکنی چی
جونگکوک:به نظرت من از اون افرادی هستم که جون خودم برام مهم تر از جون کسی هست که عاشقشم؟نه اینطور نیست ترجیح میدم بمیرم تا اون سالم باشه
فلیکس:هیونجین تراشه ی تهیونگ رو خاموش کن
جونگکوک:فقط خاموش نه کاملا غیرفعال کن
هیونجین اون کارو انجام داد و
من من بی هوش شدم
ولی آخرین صدایی که شنیدم
صدای جونگکوک بود
جونگکوک:کیم تهیونگ من عاشقتم
و دیگه سیاهی و سکوت کامل
..........همون ۴ ماه قبل خودمون(ادامه پارت قبلی میشه)..........
پارت ۶۰
.......۴ ماه بعد......
دید تهیونگ
از وقتی که جونگ کوک فهمید که این تراشه ها توسط هیونجین درست شدن و خب تونست کشف کنه که چه جوری نابودشون کنه ولی خب قبل از اینکه چیزی به ما بگه اونم تراشه گذاری شد
دقیقاً دو ماه پیش این اتفاق افتاد مون لحظهای که منو نجات داد اون جونشو به خاطر من تو خطر انداخت من من چیکار باید بکنم
جیمین: تهیونگ میشه باز فکر نکنی یا کمک کن یه نقشهای بکشیم تعدادمون خیلی کمهها
جیسو: الان فقط منو جیمینو تو و اهیون و یونا و جین موندیم همه تراشه گذاری شدن
آروم شروع کردم به لب زدن: پس یعنی همه اعضای ایتزی هم .....
جین:آره آره ریوجین و یجی و لیا و چریونگ
هم تراشه گذاری شدن
ته یونگ: جین هیونگ هنوز نتونستی یه راه حل پیدا کنی برای اتمام این
جین: دارم سعی میکنم یه چیزی پیدا کنم ولی هیچی از چیزایی که جونگ کوک نوشته سر در نمیارم
جیمین:جین هیونگ الان نه
تهیونگ:مشکلی نیست
آخرین چیزی که هوسوک پیدا کرده بود چی بود
جیسو: متاسفانه... متاسفانه هیچی پیدا نکردیم هیچی نه روی گوشیش بود نه روی لپ تاپش شاید هیچی پیدا نکرده
شایدم همه رو حذف کردن
تهیونگ: جین هیونگ با جیسو نونا شماها هر کاری که میتونید انجام بدید تا راجع به پیدا کردن پادزهر یا هر چیز دیگهای راجع به این تراشه و اینا هستش پیدا کنید
جیمین و اهیون شماها باید حواستون باشه که کسی یه دفعهای نیاد اینجا به اضافه اینکه واستون باید بیشتر از همه به خودتون باشه میدونم خیلی از افراد زیادی از دست دادیم مثل رزی یونگی هوسوک ایتزی و ...جونگ...کوک
سعی کردم تغییری توی صورتم ایجاد نشه ولی خب نشد
داشتم به لحظه ای که نجاتم داد فکر میکردم
........ فلش بک...........
جونگکوک:تهیونگ تنها راهی که دارم و میتونم نجاتت بدم همینه اگه این لحظه یادت میاد مهم نیست فقط مهم اینه که سالم باشی
ته یونگ :و..ولی....جو...جونگ.... جونگکوک....
جونگکوک:بس کنید بهش آسیب نزنید و تراشه رو غیرفعال کنید
من منو تراشه گذاری کنید تا در اختیار شما ها باشم
فلیکس:اگه تراشه رو بشکنی چی
جونگکوک:به نظرت من از اون افرادی هستم که جون خودم برام مهم تر از جون کسی هست که عاشقشم؟نه اینطور نیست ترجیح میدم بمیرم تا اون سالم باشه
فلیکس:هیونجین تراشه ی تهیونگ رو خاموش کن
جونگکوک:فقط خاموش نه کاملا غیرفعال کن
هیونجین اون کارو انجام داد و
من من بی هوش شدم
ولی آخرین صدایی که شنیدم
صدای جونگکوک بود
جونگکوک:کیم تهیونگ من عاشقتم
و دیگه سیاهی و سکوت کامل
..........همون ۴ ماه قبل خودمون(ادامه پارت قبلی میشه)..........
۳.۷k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.