cold Mafia (P12)
cold Mafia (P12)
#جمهوری_اسلامی_ایران
سعی میکرد نزدیکش بشه ولی دستش گذاشت رو شونه کوک منم هی عصبانی میشدم چرا اححح اعصابم داشت خورد میشد نمیتونستم تحمل کنم پاشدم دست اون هر*زه رو کشیدم....
(دختره رو با علامت این نشون میدم = دخ)
دخ : چیکار میکنی هر*زه*داد*
از زبان کوک :
یکی از باند ما داشت با هرز*ش میومد نزدیک ما اون لعنتی بهم نزدیک میشد وقتی دستش گذاشت رو شونم دیدم ا.ت دست اون دخترو کشید وقتی اون هر*زه به ا.ت گفت هر*زه خون جلو چشمام اومد سریع یه سیلی محکم به اون هر*زه زدم.
کوک : تو به چه حقی لقبت به اون میزاری*عربده*
تهیونگ : کوک آروم باش
کوک : خفه*عربده* ا.ت پاشو بریم
دست ا.ت گرفت از اونجا رفتن-
چند مین بعد تو عمارت :
از زبان جونگکوک :
ا.ت رفت تو اتاق منم رفتم دیدم داشت گریه میکرد
کوک : ا.ت
ا.ت : نزدیکم نشو*گریه*
کوک : چرا ا.ت چیزی شده
ا.ت : وقتی ما دوتا از هم...هق..هق..متنفریم منو به عنوان پارتنرت بردی اونجا اونوقت اونا به من میگن..هق..هق هر*زه
کوک : *کنار ا.ت نشست گفت* تو اشتباه فکر کردی
ا.ت : *سرش بلند میکنه*چی
کوک : من دیونه بار عاشقتم
ا.ت *تعجب کرده*
کوک سرش نزدیک سر ا.ت میکنه تا اینکه....
ا.ت تقلا میکنه
ا.ت : برو بیرون میخوام عوض کنم
کوک : خب عوض کن
ا.ت : جلوی تو
کوک : بله
ا.ت : عه منحرف برو بیرون
کوک : *لبخند خرگوشی*باشه(رفت بیرون)
ا.ت با خودش : چرا وقتی میخنده شبیه خرگوشا میشه(حالا تو ببین جذاب ترین پسر عاشقته)
ادامه داره...
#جمهوری_اسلامی_ایران
سعی میکرد نزدیکش بشه ولی دستش گذاشت رو شونه کوک منم هی عصبانی میشدم چرا اححح اعصابم داشت خورد میشد نمیتونستم تحمل کنم پاشدم دست اون هر*زه رو کشیدم....
(دختره رو با علامت این نشون میدم = دخ)
دخ : چیکار میکنی هر*زه*داد*
از زبان کوک :
یکی از باند ما داشت با هرز*ش میومد نزدیک ما اون لعنتی بهم نزدیک میشد وقتی دستش گذاشت رو شونم دیدم ا.ت دست اون دخترو کشید وقتی اون هر*زه به ا.ت گفت هر*زه خون جلو چشمام اومد سریع یه سیلی محکم به اون هر*زه زدم.
کوک : تو به چه حقی لقبت به اون میزاری*عربده*
تهیونگ : کوک آروم باش
کوک : خفه*عربده* ا.ت پاشو بریم
دست ا.ت گرفت از اونجا رفتن-
چند مین بعد تو عمارت :
از زبان جونگکوک :
ا.ت رفت تو اتاق منم رفتم دیدم داشت گریه میکرد
کوک : ا.ت
ا.ت : نزدیکم نشو*گریه*
کوک : چرا ا.ت چیزی شده
ا.ت : وقتی ما دوتا از هم...هق..هق..متنفریم منو به عنوان پارتنرت بردی اونجا اونوقت اونا به من میگن..هق..هق هر*زه
کوک : *کنار ا.ت نشست گفت* تو اشتباه فکر کردی
ا.ت : *سرش بلند میکنه*چی
کوک : من دیونه بار عاشقتم
ا.ت *تعجب کرده*
کوک سرش نزدیک سر ا.ت میکنه تا اینکه....
ا.ت تقلا میکنه
ا.ت : برو بیرون میخوام عوض کنم
کوک : خب عوض کن
ا.ت : جلوی تو
کوک : بله
ا.ت : عه منحرف برو بیرون
کوک : *لبخند خرگوشی*باشه(رفت بیرون)
ا.ت با خودش : چرا وقتی میخنده شبیه خرگوشا میشه(حالا تو ببین جذاب ترین پسر عاشقته)
ادامه داره...
۹.۵k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.