اکست ولت نمی کنه
بعد از اینکه داد زد رفتش
منم بعد اینکه رفت خوابیدم
صبح ساعت ۷ بیدار شدم رفتم دستشویی کارای لازمو کردم و اومدم بیرون
رفتم پایین ته رو دیدم
ته . صبح بخیر
ات. ....
ته . زبونتو موش خوردع🤔
ات. ارع😒
ته . خداروشکر😂
ویو ات
صبحونمون رو خوردیم ته رفت سرکار منم رفتم اتاقم داشتم برای فرار نقشه میکشیدم
اهان فهمیدم ساعت ۱۲ شب کل بادیگاردا میرن فقط دوتا بادیگاردجلوی درهستن که اونارویه جوری حل میکنم منم وقتی ته خوابید از این قبرستون برم(دلتم بخاد)
ساعت ۱۰ شب بود داشتیم شام میخوردیم که ته گفت بیا رو پام بشین
ات. چشم عباس اقا
ته . گفتم بیا (باداد)
ات تو ذهنش حس میکنم شاشیدم تو خودم
ولی گفتم فکردی با دادزدن ازت میترسم
ته . پس می خوای تنبیه شدی بیبی
ات. عععع نه غلط کردم الان میام
)بخطر این رفتم که بتونم شب فرار کنم )
ویو ات شام خوردیم و رفتیم بخوابیم
ته اومد پیشم بخوابه اومد بغلم کرد که منم همش دستش رو از روم بلند میکردم
یه دقیق وایسادم و یاد اون دوتا بادیگارد افتادم وای اونارو چیکار کنم
اهان با گوشیه ته بهشون پیام میدم و میگم ات بیرون کاردارع و باید برع بیرون
بعد نیم ساعت که ته خوابید گوشیش رو اروم برداشتم و به بادیگاردا پیام دادم بهشون گفتم ات می خواد برع بیرون و کار دارع بهش اجازه ی خروج دادم
بادیگار . چشم قربان میزاریم برع
ات . یسس تونستم
خب سریع وسایل هامو جمع کردم جوری که ته نفهمه
از اون خونه زدم بیرون و حرکت کردم به سوی خونه ی جولیا اخه کلید خونم رو گم کردم یه تاکسی گرفتم تا برم خونه ی جولیا
ویو ته
گوشیم داشت زنگ میخورد که دیدم ات نیست گوشیمو جواب دادم یکی از بادیگاردا بود
بادیگارد . اقا خانوم ات رو باید با ماشین خودمون میبردیم
ته . چی داری میگی
بادیگار . ارباب خودتون پیام دادی گفتی خانوم ات کار دارع بیرو باید برع
ته . خدا لعنتتون کنه
ویو ته
ات رفته بود مجبور بودم رد شو بزنم تا ببینم کجا رفته
البته میدونستم کجا رفته خونه ی جولیا اخه کیلید خونش دست منه
تا قبل اینکه ات برسه خونه ی جولیا با سرعت نور خودمو رسوندم رفت خونه ی جولیا
جولیا . گمشو از خونم بیرون
ته .کار دارم بعدش میرم
ویو ات
رسیدم خونه ی جولیا و در خونشو زد وارد خونه شدم سرم پایین بود
جولیا از دستش...
ته .انتظار اینو نداشتی نه
منم بعد اینکه رفت خوابیدم
صبح ساعت ۷ بیدار شدم رفتم دستشویی کارای لازمو کردم و اومدم بیرون
رفتم پایین ته رو دیدم
ته . صبح بخیر
ات. ....
ته . زبونتو موش خوردع🤔
ات. ارع😒
ته . خداروشکر😂
ویو ات
صبحونمون رو خوردیم ته رفت سرکار منم رفتم اتاقم داشتم برای فرار نقشه میکشیدم
اهان فهمیدم ساعت ۱۲ شب کل بادیگاردا میرن فقط دوتا بادیگاردجلوی درهستن که اونارویه جوری حل میکنم منم وقتی ته خوابید از این قبرستون برم(دلتم بخاد)
ساعت ۱۰ شب بود داشتیم شام میخوردیم که ته گفت بیا رو پام بشین
ات. چشم عباس اقا
ته . گفتم بیا (باداد)
ات تو ذهنش حس میکنم شاشیدم تو خودم
ولی گفتم فکردی با دادزدن ازت میترسم
ته . پس می خوای تنبیه شدی بیبی
ات. عععع نه غلط کردم الان میام
)بخطر این رفتم که بتونم شب فرار کنم )
ویو ات شام خوردیم و رفتیم بخوابیم
ته اومد پیشم بخوابه اومد بغلم کرد که منم همش دستش رو از روم بلند میکردم
یه دقیق وایسادم و یاد اون دوتا بادیگارد افتادم وای اونارو چیکار کنم
اهان با گوشیه ته بهشون پیام میدم و میگم ات بیرون کاردارع و باید برع بیرون
بعد نیم ساعت که ته خوابید گوشیش رو اروم برداشتم و به بادیگاردا پیام دادم بهشون گفتم ات می خواد برع بیرون و کار دارع بهش اجازه ی خروج دادم
بادیگار . چشم قربان میزاریم برع
ات . یسس تونستم
خب سریع وسایل هامو جمع کردم جوری که ته نفهمه
از اون خونه زدم بیرون و حرکت کردم به سوی خونه ی جولیا اخه کلید خونم رو گم کردم یه تاکسی گرفتم تا برم خونه ی جولیا
ویو ته
گوشیم داشت زنگ میخورد که دیدم ات نیست گوشیمو جواب دادم یکی از بادیگاردا بود
بادیگارد . اقا خانوم ات رو باید با ماشین خودمون میبردیم
ته . چی داری میگی
بادیگار . ارباب خودتون پیام دادی گفتی خانوم ات کار دارع بیرو باید برع
ته . خدا لعنتتون کنه
ویو ته
ات رفته بود مجبور بودم رد شو بزنم تا ببینم کجا رفته
البته میدونستم کجا رفته خونه ی جولیا اخه کیلید خونش دست منه
تا قبل اینکه ات برسه خونه ی جولیا با سرعت نور خودمو رسوندم رفت خونه ی جولیا
جولیا . گمشو از خونم بیرون
ته .کار دارم بعدش میرم
ویو ات
رسیدم خونه ی جولیا و در خونشو زد وارد خونه شدم سرم پایین بود
جولیا از دستش...
ته .انتظار اینو نداشتی نه
۲۱.۹k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.