پارت ۷

نایون: یونا بسه بیا بریم
ما دیگه میریم خداحافظ

تهیونگ: خداحافظ

یونا: پسره چقدر جذابههه

نایون: خنده*

یونا: راست میگم چرا میخندی

نایون: چون دیوونه ای

یونا: نیستمممم

نایون
بعد چن مین که رسیدیم
وارد یه بار شدیم که یونا دستمو کشید و منو برد بالا چن تا اتاق بودن رفتیم داخل اتاق آخری

×خوش اومدین

یونا: ممنون الماس هارو آوردم

نایون:
متوجه شدم یه مرده به یکی دیگ پیام میده
و به کسی که روبه روش وایساده بود اشاره میکنه دست یونا رو گرفتم و زود رفتم بیرون

یونا: هی دیوونه دستمو ول کن داری چیکار میکنی

نایون: هیچ حرفی نزن فق بیا فرار کنیم اینا خطرناکن

یونا: یعنی چییی الماسا اونجا موندن

نایون: اونارو ولش جون تو مهم تره

نایون
دیدم چن نفر دارن میان به یونا گفتم از در پشتی فرار کنه و تونست یکی منو از موهام گرف چرخیدم سمتش و محکم زدم وسط پاش
خیلی شلوغ بود داشتم فرار میکردم چن نفر دیگ دنبالم میومدن
که همون پسره رو(تهیونگ) دیدم و رفتم سمتش صورتشو گرفتم و لبامو گذاشتم رو لباش که..


(نایون برای اینکه بفهمه قاتل باباش آقای پارکه یا نه خدمتکارشون شده بود ولی اون پولداره)
اسلاید ۲ : نایونه
اسلاید ۳ : یونا
اسلاید ۴ و ۵ : استایل نایون و تهیونگ
اسلاید ۶ ، ۷ ، ۸ ، ۹ : پیرسینگ و تتو های نایون