نه کوبانی، نه آمرلی، جانم فدای ایران!
نه کوبانی، نه آمرلی، جانم فدای ایران!
جنایات دامنهدار گروهک تروریستی داعش در سوریه و عراق وارد فاز جدیدی شده و شهر مرزی «کوبانی» یا «عین العرب» در مرز سوریه با ترکیه، در آستانه سقوط قرار گرفته است؛ موضوعی که نظامیان ترکیه هم تنها ناظر آن هستند و به تماشای جاری شدن خون اهالی کُرد این شهر توسط تروریستهای داعش نشستهاند.
در این میان، جماعت فتنهگر ۸۸ که هنوز شعار «نه غزه، نه لبنان» آنها از یاد مردم ایران نرفته، بعد از حدود سه سال حمایت رسمی و رسانهای از تروریستهایی که علیه دولت مرکزی سوریه و بشار اسد، رئیسجمهور این کشور میجنگند، تازه یادشان افتاده که کمی هم به فکر مظلومیت زنان و کودکان سوری بیفتند و درخواست تجمع و راهپیمایی و کمک تسلیحاتی از مردم منطقه کوبانی را داشته باشند.
بیشتر از سه سال است که طیف رسانهای فتنهگران، حمایتهای ایران از مردم سوریه در برابر تروریستها را به شدت محکوم میکند و در برابر تمام استدلالها، دعاوی رسانههای آمریکایی را برای محکومیت دولت بشار اسد ارائه میکند؛ رویکردی که عملا این طیف را به شعبه ایرانی «سی. ان. ان» و «بی. بی. سی» تبدیل کرد.
همایشها گوناگونی برگزار شد و برنامههای تلویزیونی و مستندهای سینمایی متعددی تولید شد تا مفهوم «دیپلماسی منطقهای در تامین امنیت ملی» را به این جماعت فهماند و آنان را متوجه کرد که سوریه و لبنان و فلسطین تا چه اندازه برای حاکمیت ارضی و ملی ایران اهمیت استراتژیک دارند.
با این حال، موج برائت از دنیای اسلام به بهانه مشکلات اقتصادی داخلی، تا جایی پیش رفت که حتی انتشار تصاویر جنایات تاریخی صهیونیستها علیه زنان و کودکان بیگناه غزه در جنگ اخیر که سبب شد تا همه جهان به خروش بیاید و یکپارچه تل آویو را محکوم کند هم نتوانست جماعت «نه غزه، نه لبنان» را سر عقل بیاورد. این افراد در شبکههای اجتماعی حسابی دور برداشتند و جمهوری اسلامی را به دلیل سیاست حمایتی خود از جبهه مقاومت در این کشورها به باد انتقاد گرفتند.
محور اصلی همه این انتقادات هم یک استدلال ضعیف و خندهدار بود: «چرا وقتی در ایران این همه مشکل اقتصادی داریم، سرمایه مادی و انسانی کشور را خرج سوریه و لبنان و فلسطین کنیم؟» این استدلال اگرچه در همان نگاه ابتدایی هم قابل رد کردن است اما جماعت فتنهگر اساسا دنبال دریافت پاسخ به شبهات خود نبود و تنها موجسازی علیه رویکرد ملی ایران را دنبال میکرد.
حالا حدود پنج سال از فتنه ۸۸ و ماجراهای آن میگذرد؛ ماجراهایی که از «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» شروع شد و به محکومیت حمایت از مردم سوری در برابر تروریستها و کمک به مظلومان فلسطینی رسید. حالا این جماعت، مرزهای وقاحت را درنوردیدهاند و جمهوری اسلامی را محکوم میکنند که چرا به کمک کردهای کوبانی نمیرود و از آنها در برابر داعش حمایت نمیکند!
در روزهای اخیر، صفحات شخصی اهالی فتنه در شبکههای اجتماعی مختلف به گالری عکس رشادتهای مردم سوریه در برابر تجاوز داعش و آه و ناله سر دادن درباره مظلومیت کردهای کوبانی تبدیل شده است؛ اقدامی هماهنگ که البته از خیرخواهی و انساندوستی آنان نیست و صرفا یک ژست حقوقبشری و مقدمهای برای دامن زدن به قومیتگرایی و تجزیهطلبی در خاک ایران است.
فارغ از اینکه «انور مسلم»، رئیس منطقه عین العرب (کوبانی) سوریه در خصوص مواضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به وضعیت انسانی در این شهر عین العرب تاکید کرده که جمهوری اسلامی ایران به واسطه اینکه به وضعیت انسانی اهمیت داده و آن را مورد توجه قرار میدهد، به کمک مردم و آسیبدیدگان این منطقه آمده است و اهتمام ویژهای در این مساله داشته است، باید یک موسسه پژوهشی عظیم را برای تحقیق درباره ماهیت «کفتارگونه»ی فتنهگران تاسیس کرد تا حداقل به ما اهالی رسانه بفهماند که چطور میتوان از «نه غزه، نه لبنان» به «جانم فدای کوبانی» رسید.
جماعتی که دفاع مسلحانه «حماس» و «جهاد اسلامی» از خاک خود را عامل به خاک و خون کشیده شدن کودکان غزه میدانستند، حالا چطور به حمایت از دختران کُردی برخاستهاند که دقیقا بر اساس همان فلسفه – یعنی دفاع از خاک و ناموس – دست به اسلحه بردهاند؟ آیا خونهایی که در این معرکه ریخته میشود هم تقصیر آنهاست؟ چطور است که فریاد سه ساله جمهوری اسلامی در حمایت از مردم مظلوم سوریه را به حمایت از دیکتاتوری بشار اسد تعبیر میکردید ولی حالا از عدم حمایت ایران از کردهای سوریه انتقاد میکنید؟
اگرچه عربدهکشیهای آشوبگران ۸۸ تاثیری در استراتژی و راهبرد زیربنایی ایران در حمایت از مردم مظلوم در تمام نقاط جهان ندارد و باز هم شاهد همراهی مادی و معنوی کشورمان با مردم در «غزه» و «آمرلی» و «کوبانی» و هر منطقه تحت ستم دیگری خواه
جنایات دامنهدار گروهک تروریستی داعش در سوریه و عراق وارد فاز جدیدی شده و شهر مرزی «کوبانی» یا «عین العرب» در مرز سوریه با ترکیه، در آستانه سقوط قرار گرفته است؛ موضوعی که نظامیان ترکیه هم تنها ناظر آن هستند و به تماشای جاری شدن خون اهالی کُرد این شهر توسط تروریستهای داعش نشستهاند.
در این میان، جماعت فتنهگر ۸۸ که هنوز شعار «نه غزه، نه لبنان» آنها از یاد مردم ایران نرفته، بعد از حدود سه سال حمایت رسمی و رسانهای از تروریستهایی که علیه دولت مرکزی سوریه و بشار اسد، رئیسجمهور این کشور میجنگند، تازه یادشان افتاده که کمی هم به فکر مظلومیت زنان و کودکان سوری بیفتند و درخواست تجمع و راهپیمایی و کمک تسلیحاتی از مردم منطقه کوبانی را داشته باشند.
بیشتر از سه سال است که طیف رسانهای فتنهگران، حمایتهای ایران از مردم سوریه در برابر تروریستها را به شدت محکوم میکند و در برابر تمام استدلالها، دعاوی رسانههای آمریکایی را برای محکومیت دولت بشار اسد ارائه میکند؛ رویکردی که عملا این طیف را به شعبه ایرانی «سی. ان. ان» و «بی. بی. سی» تبدیل کرد.
همایشها گوناگونی برگزار شد و برنامههای تلویزیونی و مستندهای سینمایی متعددی تولید شد تا مفهوم «دیپلماسی منطقهای در تامین امنیت ملی» را به این جماعت فهماند و آنان را متوجه کرد که سوریه و لبنان و فلسطین تا چه اندازه برای حاکمیت ارضی و ملی ایران اهمیت استراتژیک دارند.
با این حال، موج برائت از دنیای اسلام به بهانه مشکلات اقتصادی داخلی، تا جایی پیش رفت که حتی انتشار تصاویر جنایات تاریخی صهیونیستها علیه زنان و کودکان بیگناه غزه در جنگ اخیر که سبب شد تا همه جهان به خروش بیاید و یکپارچه تل آویو را محکوم کند هم نتوانست جماعت «نه غزه، نه لبنان» را سر عقل بیاورد. این افراد در شبکههای اجتماعی حسابی دور برداشتند و جمهوری اسلامی را به دلیل سیاست حمایتی خود از جبهه مقاومت در این کشورها به باد انتقاد گرفتند.
محور اصلی همه این انتقادات هم یک استدلال ضعیف و خندهدار بود: «چرا وقتی در ایران این همه مشکل اقتصادی داریم، سرمایه مادی و انسانی کشور را خرج سوریه و لبنان و فلسطین کنیم؟» این استدلال اگرچه در همان نگاه ابتدایی هم قابل رد کردن است اما جماعت فتنهگر اساسا دنبال دریافت پاسخ به شبهات خود نبود و تنها موجسازی علیه رویکرد ملی ایران را دنبال میکرد.
حالا حدود پنج سال از فتنه ۸۸ و ماجراهای آن میگذرد؛ ماجراهایی که از «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» شروع شد و به محکومیت حمایت از مردم سوری در برابر تروریستها و کمک به مظلومان فلسطینی رسید. حالا این جماعت، مرزهای وقاحت را درنوردیدهاند و جمهوری اسلامی را محکوم میکنند که چرا به کمک کردهای کوبانی نمیرود و از آنها در برابر داعش حمایت نمیکند!
در روزهای اخیر، صفحات شخصی اهالی فتنه در شبکههای اجتماعی مختلف به گالری عکس رشادتهای مردم سوریه در برابر تجاوز داعش و آه و ناله سر دادن درباره مظلومیت کردهای کوبانی تبدیل شده است؛ اقدامی هماهنگ که البته از خیرخواهی و انساندوستی آنان نیست و صرفا یک ژست حقوقبشری و مقدمهای برای دامن زدن به قومیتگرایی و تجزیهطلبی در خاک ایران است.
فارغ از اینکه «انور مسلم»، رئیس منطقه عین العرب (کوبانی) سوریه در خصوص مواضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به وضعیت انسانی در این شهر عین العرب تاکید کرده که جمهوری اسلامی ایران به واسطه اینکه به وضعیت انسانی اهمیت داده و آن را مورد توجه قرار میدهد، به کمک مردم و آسیبدیدگان این منطقه آمده است و اهتمام ویژهای در این مساله داشته است، باید یک موسسه پژوهشی عظیم را برای تحقیق درباره ماهیت «کفتارگونه»ی فتنهگران تاسیس کرد تا حداقل به ما اهالی رسانه بفهماند که چطور میتوان از «نه غزه، نه لبنان» به «جانم فدای کوبانی» رسید.
جماعتی که دفاع مسلحانه «حماس» و «جهاد اسلامی» از خاک خود را عامل به خاک و خون کشیده شدن کودکان غزه میدانستند، حالا چطور به حمایت از دختران کُردی برخاستهاند که دقیقا بر اساس همان فلسفه – یعنی دفاع از خاک و ناموس – دست به اسلحه بردهاند؟ آیا خونهایی که در این معرکه ریخته میشود هم تقصیر آنهاست؟ چطور است که فریاد سه ساله جمهوری اسلامی در حمایت از مردم مظلوم سوریه را به حمایت از دیکتاتوری بشار اسد تعبیر میکردید ولی حالا از عدم حمایت ایران از کردهای سوریه انتقاد میکنید؟
اگرچه عربدهکشیهای آشوبگران ۸۸ تاثیری در استراتژی و راهبرد زیربنایی ایران در حمایت از مردم مظلوم در تمام نقاط جهان ندارد و باز هم شاهد همراهی مادی و معنوی کشورمان با مردم در «غزه» و «آمرلی» و «کوبانی» و هر منطقه تحت ستم دیگری خواه
۴.۴k
۱۷ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.