فیک تهیونگ فصل 2 پارت 1 و 2
میدونم فصل 1 گم بید اوپس
پارت 1
( تهیونگ= ا.ت_)
ا.ت
من ا.تم مامانم کره ای و بابام ایرانیه چون مامانم مرد ما ایران زندگی میکردم اما پدرم برای قرارداد های شرکتش گفتم باید بریم کره لباسامو جمع کردم...
آماده شدم...
بابا گفت برام مدرسه هم ثبت نام کرد با اینکه عاشق درسم اما اینبار ناراحت شدممممم
هوففف آه فک کردم قراره مسافرت باشه🙁
(پرش زمانی کره سئول)
ا.ت
اخش آخر رسیدیم...
رفتیم خونه که دیدم بعله
عشقمممم داره صدام میزنه...
پس بدون معطلی رفتم و پریدم روش
_بعله عشقمممم اومدممم(تخت رو میگهه😂)
گرفتم خوابیدم هوف که صبح آلارم گوشیم زنگ خورد بعله باید برم مدرسه...
لباسامو پوشیدم و آماده شدم و به اون مدرسه رفتم خوبه حداقل بزرگه همینجوری داشتم راه میرفتم و مدرسه رو میدیدم که شونم خورد به شونش و بعد چشم تو چشم شدیم...
پارت 2
( تهیونگ= ا.ت_)
ا.ت
لباسامو پوشیدم و آماده شدم و به اون مدرسه رفتم خوبه حداقل بزرگه همینجوری داشتم راه میرفتم و مدرسه رو میدیدم که شونم خورد به شونه اون کس و بعد چشم تو چشم شدیم...
_شو..شوگا(چیه فک کردین تهیونگه؟)
شوگا:به بر رفیق دوران بچگی
_واو بزرگ شدی
شوگا:میخواستی کوچیک بمونم؟😑
_نه نه
شوگا:حالا نمیخوای بیای بغلم
_نه چرا باید بیام
شوگا:قبلا میومدی
_خدت میگی قبلا
شوگا:چرا بعد از اون حرف آنقدر باهام سرد شدی؟
_هنوزم به اون روز فکر میکنی
شوگا:هوم. روزی که عشقم بهم جواب رد داد...
_بهت گفتم من تورو فقط به عنوان دوست میبینم
شوگا:😢💔
_ببخشید من میخوام برم
شوگا: چرا منو فقط یه دوست میبینی؟
_چون فقط یه دوستی
ا.ت
وقتی اینو گفتم رفت
شاید واقعا نباید اینجوری بهش میگفتم
ولی من واقعا فقط اونو به عنوان یه دوست میدیدم...
هوف ولی منو اون بیشتر از 10 سال دوستیم!
نمیخوام این دوستی بهم بخوره!
......
پارت 3
حمایتتتتتتت
ا.ت
وقتی اینو گفتم رفت
شاید واقعا نباید اینجوری بهش میگفتم
ولی من واقعا فقط اونو به عنوان یه دوست میدیدم...
هوف ولی منو اون بیشتر از 10 سال دوستیم!
نمیخوام این دوستی بهم بخوره!
.........
پارت 1
( تهیونگ= ا.ت_)
ا.ت
من ا.تم مامانم کره ای و بابام ایرانیه چون مامانم مرد ما ایران زندگی میکردم اما پدرم برای قرارداد های شرکتش گفتم باید بریم کره لباسامو جمع کردم...
آماده شدم...
بابا گفت برام مدرسه هم ثبت نام کرد با اینکه عاشق درسم اما اینبار ناراحت شدممممم
هوففف آه فک کردم قراره مسافرت باشه🙁
(پرش زمانی کره سئول)
ا.ت
اخش آخر رسیدیم...
رفتیم خونه که دیدم بعله
عشقمممم داره صدام میزنه...
پس بدون معطلی رفتم و پریدم روش
_بعله عشقمممم اومدممم(تخت رو میگهه😂)
گرفتم خوابیدم هوف که صبح آلارم گوشیم زنگ خورد بعله باید برم مدرسه...
لباسامو پوشیدم و آماده شدم و به اون مدرسه رفتم خوبه حداقل بزرگه همینجوری داشتم راه میرفتم و مدرسه رو میدیدم که شونم خورد به شونش و بعد چشم تو چشم شدیم...
پارت 2
( تهیونگ= ا.ت_)
ا.ت
لباسامو پوشیدم و آماده شدم و به اون مدرسه رفتم خوبه حداقل بزرگه همینجوری داشتم راه میرفتم و مدرسه رو میدیدم که شونم خورد به شونه اون کس و بعد چشم تو چشم شدیم...
_شو..شوگا(چیه فک کردین تهیونگه؟)
شوگا:به بر رفیق دوران بچگی
_واو بزرگ شدی
شوگا:میخواستی کوچیک بمونم؟😑
_نه نه
شوگا:حالا نمیخوای بیای بغلم
_نه چرا باید بیام
شوگا:قبلا میومدی
_خدت میگی قبلا
شوگا:چرا بعد از اون حرف آنقدر باهام سرد شدی؟
_هنوزم به اون روز فکر میکنی
شوگا:هوم. روزی که عشقم بهم جواب رد داد...
_بهت گفتم من تورو فقط به عنوان دوست میبینم
شوگا:😢💔
_ببخشید من میخوام برم
شوگا: چرا منو فقط یه دوست میبینی؟
_چون فقط یه دوستی
ا.ت
وقتی اینو گفتم رفت
شاید واقعا نباید اینجوری بهش میگفتم
ولی من واقعا فقط اونو به عنوان یه دوست میدیدم...
هوف ولی منو اون بیشتر از 10 سال دوستیم!
نمیخوام این دوستی بهم بخوره!
......
پارت 3
حمایتتتتتتت
ا.ت
وقتی اینو گفتم رفت
شاید واقعا نباید اینجوری بهش میگفتم
ولی من واقعا فقط اونو به عنوان یه دوست میدیدم...
هوف ولی منو اون بیشتر از 10 سال دوستیم!
نمیخوام این دوستی بهم بخوره!
.........
۹۴.۸k
۰۷ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.