دختر شیطان 2
بلاخره بعد از نیم ساعت اورژانس و پلیسا اومدن افراد دو تا گنگم دم شون رو گذاشتن رو کولشون و الفرار... حالا سوال های ام پلیسا افتادن به جون ما عرررررررررررررر
پلیس1: ببینم آخه بچه جون تو اینجا تنها چیکار میکنین میدونی اینجا چه آدم هایی هست ریلکس گفتم: آره میدونم اومده بودم همین آدما رو ببینم •-•
پلیس2: خب بگو ببینم بچه جون تو افرادی به نام های ران و ریندو هایتانی رو ندیدی ( ران و ریندو قایم شدن)
ریلی: در حال حاضر همچین افرادی موجود نمی باشد
پلیس2: آههههه خیلی خب اوکی میتونی بری...
پلیس1: اما باید اینجارو امضاء بزنی پرسیدم: این برای چیه؟؟؟
پلیس2: تعهد نامه ست برا اینکه دیگه نیای پیش خلافکارا...
اخمی کردم و با بی اصابی گفتم: و اگه به تعهدم عمل نکنم؟؟؟ 눈_눈
پلیس 3 که از نا کجا آباد اومده: باید جریمه بدی ^_^
پوکرفیس نگاشون کردم و گفتم: جریمه رو ترجیح میدم -_-|||
قبل از اینکه بخوان چیزی بگن بی سیم هاشون پیغام فرستاد که برگردن اما یکیشون قبل از سوار شدن تو ماشین گفت: حواست رو جمع کن بچه جون چون این کارا عاقبت خوبی نداره و رفت...
برگشتم سمت گیت تهویه و در اونو باز کردم ران و ریندو پریدن بیرون^-^
ران: بازیگر کی بودی تو ◖⚆ᴥ⚆◗
ریندو: کارت خوب بود پرسیدم: خب حالا چی با تعجب گفتن: چی؟؟؟
ریلی: الان من تو کدوم گنگم؟ (๑˙ー˙๑)
ریندو: میری تومان...
ران: دلیلشو نپرس که خودمونم نمدونیم O_o
ریلی: های ^-^
ریندو: وات همین بدون هیچ اعتراضی باشه رو گفتی؟!؟!؟!؟
ریلی: خو آره...
ران: انقد زر نزنیم الان باید پیگیر مایکی و ایزانا باشیم o(╥﹏╥)o
ریلی: وای به فاک رفتیم رفت...
پلیس1: ببینم آخه بچه جون تو اینجا تنها چیکار میکنین میدونی اینجا چه آدم هایی هست ریلکس گفتم: آره میدونم اومده بودم همین آدما رو ببینم •-•
پلیس2: خب بگو ببینم بچه جون تو افرادی به نام های ران و ریندو هایتانی رو ندیدی ( ران و ریندو قایم شدن)
ریلی: در حال حاضر همچین افرادی موجود نمی باشد
پلیس2: آههههه خیلی خب اوکی میتونی بری...
پلیس1: اما باید اینجارو امضاء بزنی پرسیدم: این برای چیه؟؟؟
پلیس2: تعهد نامه ست برا اینکه دیگه نیای پیش خلافکارا...
اخمی کردم و با بی اصابی گفتم: و اگه به تعهدم عمل نکنم؟؟؟ 눈_눈
پلیس 3 که از نا کجا آباد اومده: باید جریمه بدی ^_^
پوکرفیس نگاشون کردم و گفتم: جریمه رو ترجیح میدم -_-|||
قبل از اینکه بخوان چیزی بگن بی سیم هاشون پیغام فرستاد که برگردن اما یکیشون قبل از سوار شدن تو ماشین گفت: حواست رو جمع کن بچه جون چون این کارا عاقبت خوبی نداره و رفت...
برگشتم سمت گیت تهویه و در اونو باز کردم ران و ریندو پریدن بیرون^-^
ران: بازیگر کی بودی تو ◖⚆ᴥ⚆◗
ریندو: کارت خوب بود پرسیدم: خب حالا چی با تعجب گفتن: چی؟؟؟
ریلی: الان من تو کدوم گنگم؟ (๑˙ー˙๑)
ریندو: میری تومان...
ران: دلیلشو نپرس که خودمونم نمدونیم O_o
ریلی: های ^-^
ریندو: وات همین بدون هیچ اعتراضی باشه رو گفتی؟!؟!؟!؟
ریلی: خو آره...
ران: انقد زر نزنیم الان باید پیگیر مایکی و ایزانا باشیم o(╥﹏╥)o
ریلی: وای به فاک رفتیم رفت...
۴.۱k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.