وقتی دوست پسر سابقت بود 2...
ویو جیمین
بعد اون ماجرا دو سال پیش من و جین اون
آدمایه سابق نشدیم ولی الان هر دومون دوست دختر
داریم خب از این بحثا بگذریم امروز رفتم و دانشگاه
ثبت نام کردم پدرم میگه باید یه شرکت داشته باشم
تا ارث ها برسه به من
(÷علامت دوست دختر جین ^علامت جولیا دوست دختر جیمین)
کمبود اسم🙂
^: جیمینااااا
_: او سلام بر بانویه عمارت
^: عه اینجوری نگو خجالت می کشم
(دختره ی عفریته😒)
_: قرارها فردا برم دانشگاه
^: عشقم مواظب باش تو فقط مال منی ها
_: باشه عشقم من برم وسایلمو جمع کنم باید برم
^: باشه عشقم خداحافظ
امروز قرار بود سون هی خواهرم بعد سال ها از
ژاپن برگرده و باید می رفتیم (منظورش با جین میره فرودگاه راستی دوست دختراشونم میان) فرودگاه آماده شدیم و
تویه فرودگاه منتظرش بودیم که ...
ویو ا.ت
بلاخره بعد چند جا توقف به کره رسیدیم
یونا همش خواب بود بیدارش کردم و از هواپیما
اومدیم پایین و چمدونامون و گرفتیم و راه میرفتیم
خ خدای من اون جیمینه! این چه شانس گوهیه
=: سلام به دخترا به نانازم
+~: چان هوووووووو (ذوق مرگ)
با هم رفتیم پریدیم بغل چان هو اون بهترین دوستمون
تویه این دو سال بود بهتره بگم دوست مجازی مون بود
ویو جیمین
که ا.ت رو دیدم چی اون اون واقعا ا.ته!! اونم یوناس
ولی اون پسره کیه که منو جین دیدیم یونا و ا.ت
پریدن بغل اون پسره حرصی شده بودم ولی چرا اون که منو ول کرد که سون هی رو دیدیم
&: اوپااااا
_×: سون هی
&: سلام اوممممم ببخشید شما؟
÷: سلام من وانم دوست دختر جین
^: منم جولیام دوست دختر جیمین
&: جیمین؟؟ جین؟؟
_×: (سرشون رو گرفتن پایین) بله؟
&: و ولی ا.ت و یونا
_×: خوب...
&: ولش کن سون هی هستم خواهر جیمین و
دوست جین
÷^: ایششششش (با عشوه)
&: مرض اومدی تویه زندگی برادرم و دوستم
داری برای من عشوه میری ها؟.؟ (داد)
ویو ا.ت
داشتیم با چان هو حرف میزدیم ولی اون دو تا
دختر کی بودن وا اصلا چرا من بغض کردم و
دو باره شروع کردم به حرف زدن تا حواسم پرت بشه
که با یه داد سرمو چرخوندم سمت جیمین و جین
یونا هم همین طور فقط به اونا نگاه میکرد
اون اون سون هیه خدا چقدر تغییر کرده یهو صورتشو چرخوند و منو دید می خواست بیاد سمتم ولی من رفتم عقب و خودش متوجه شد که نباید بیاد
معلوم بود خیلی عصبانی
+: یونا باید بریم
~: اره موافقم بریم چان هو؟
=: اره بریم
سریع از اونجا دور شدیم رفتیم تویه خونه مشترکمون
احساس می کردم دارن تعقیبمون می کنم ولی عادیه
ا.ت نگران نباش و...
بریم براین پارت بعد ولی خدایی همایت کنین💜
اسلاید اول استایل ا.ت
اسلاید دوم استایل یونا
بعد اون ماجرا دو سال پیش من و جین اون
آدمایه سابق نشدیم ولی الان هر دومون دوست دختر
داریم خب از این بحثا بگذریم امروز رفتم و دانشگاه
ثبت نام کردم پدرم میگه باید یه شرکت داشته باشم
تا ارث ها برسه به من
(÷علامت دوست دختر جین ^علامت جولیا دوست دختر جیمین)
کمبود اسم🙂
^: جیمینااااا
_: او سلام بر بانویه عمارت
^: عه اینجوری نگو خجالت می کشم
(دختره ی عفریته😒)
_: قرارها فردا برم دانشگاه
^: عشقم مواظب باش تو فقط مال منی ها
_: باشه عشقم من برم وسایلمو جمع کنم باید برم
^: باشه عشقم خداحافظ
امروز قرار بود سون هی خواهرم بعد سال ها از
ژاپن برگرده و باید می رفتیم (منظورش با جین میره فرودگاه راستی دوست دختراشونم میان) فرودگاه آماده شدیم و
تویه فرودگاه منتظرش بودیم که ...
ویو ا.ت
بلاخره بعد چند جا توقف به کره رسیدیم
یونا همش خواب بود بیدارش کردم و از هواپیما
اومدیم پایین و چمدونامون و گرفتیم و راه میرفتیم
خ خدای من اون جیمینه! این چه شانس گوهیه
=: سلام به دخترا به نانازم
+~: چان هوووووووو (ذوق مرگ)
با هم رفتیم پریدیم بغل چان هو اون بهترین دوستمون
تویه این دو سال بود بهتره بگم دوست مجازی مون بود
ویو جیمین
که ا.ت رو دیدم چی اون اون واقعا ا.ته!! اونم یوناس
ولی اون پسره کیه که منو جین دیدیم یونا و ا.ت
پریدن بغل اون پسره حرصی شده بودم ولی چرا اون که منو ول کرد که سون هی رو دیدیم
&: اوپااااا
_×: سون هی
&: سلام اوممممم ببخشید شما؟
÷: سلام من وانم دوست دختر جین
^: منم جولیام دوست دختر جیمین
&: جیمین؟؟ جین؟؟
_×: (سرشون رو گرفتن پایین) بله؟
&: و ولی ا.ت و یونا
_×: خوب...
&: ولش کن سون هی هستم خواهر جیمین و
دوست جین
÷^: ایششششش (با عشوه)
&: مرض اومدی تویه زندگی برادرم و دوستم
داری برای من عشوه میری ها؟.؟ (داد)
ویو ا.ت
داشتیم با چان هو حرف میزدیم ولی اون دو تا
دختر کی بودن وا اصلا چرا من بغض کردم و
دو باره شروع کردم به حرف زدن تا حواسم پرت بشه
که با یه داد سرمو چرخوندم سمت جیمین و جین
یونا هم همین طور فقط به اونا نگاه میکرد
اون اون سون هیه خدا چقدر تغییر کرده یهو صورتشو چرخوند و منو دید می خواست بیاد سمتم ولی من رفتم عقب و خودش متوجه شد که نباید بیاد
معلوم بود خیلی عصبانی
+: یونا باید بریم
~: اره موافقم بریم چان هو؟
=: اره بریم
سریع از اونجا دور شدیم رفتیم تویه خونه مشترکمون
احساس می کردم دارن تعقیبمون می کنم ولی عادیه
ا.ت نگران نباش و...
بریم براین پارت بعد ولی خدایی همایت کنین💜
اسلاید اول استایل ا.ت
اسلاید دوم استایل یونا
۱۶.۶k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.