تک پارتی وی
وقتی سرش خیلی شلوغه!
این چند وقت تهیونگ سرش خیلی شلوع بود شاید در حدی که وقت نمیکرد برای خودش وقت بزاره چه برسه به بقیه!امروز تولد دخترتون بود و تهیونگ قول داده بود که زود بیاد خونه ولی نیومد.دخترتون خیلی ناراحت شده بود بعد از کلی بازی تونستی از دلش دربیاری بعد از ظهر که شد تهیونگ اومد و با دخترتون بازی میکرد که تو گفتی:من کار دارم باید برم بیرون تهیونگاا میتونی از لونا مراقب کنی دیگه؟ تهیونگ:اوهوم خیالت راحت تهیونگ و لونا بعد ۲ ساعت دور دور تو خیابونا و بستنی خوردن به سمت کامپنی حرکت کردن وقتی رسیدن و تهیونگ درو زد تو و اعضا اونجا بودید و سعی کردی بهترین شب تولد لونا رو براش فراهم کنی.
پایان.
این چند وقت تهیونگ سرش خیلی شلوع بود شاید در حدی که وقت نمیکرد برای خودش وقت بزاره چه برسه به بقیه!امروز تولد دخترتون بود و تهیونگ قول داده بود که زود بیاد خونه ولی نیومد.دخترتون خیلی ناراحت شده بود بعد از کلی بازی تونستی از دلش دربیاری بعد از ظهر که شد تهیونگ اومد و با دخترتون بازی میکرد که تو گفتی:من کار دارم باید برم بیرون تهیونگاا میتونی از لونا مراقب کنی دیگه؟ تهیونگ:اوهوم خیالت راحت تهیونگ و لونا بعد ۲ ساعت دور دور تو خیابونا و بستنی خوردن به سمت کامپنی حرکت کردن وقتی رسیدن و تهیونگ درو زد تو و اعضا اونجا بودید و سعی کردی بهترین شب تولد لونا رو براش فراهم کنی.
پایان.
۲۱.۶k
۲۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.