« قهر، قهر، تا روزِ قیامت »
« قهر، قهر، تا روزِ قیامت »
این زیباترین دروغِ کودکیهایمان بود.
قرار بود مثلاً دلخوریِمان تا ابد کِش بیاید، اما با یک «ببخشید» سر و تهِ قضیه هم میآمد و دوباره مشغولِ بازی میشدیم...
انگار هم نه انگار که قهر کرده بودیم!
بچگیها، در همین سادگیاش قشنگ بود...
امان از این بزرگ شدن...
امان از این قهرهایِ بی صدایِ طولانی!
حالا قهرِمان را جار نمیزنیم،
خیرِ سرِمان مثلاً متمدن شدهایم...
خیلی بی صدا میرویم.
اما برای همیشه...
اما بدونِ بازگشت...
دلمان هم خوش است که بزرگ شدهایم!
این زیباترین دروغِ کودکیهایمان بود.
قرار بود مثلاً دلخوریِمان تا ابد کِش بیاید، اما با یک «ببخشید» سر و تهِ قضیه هم میآمد و دوباره مشغولِ بازی میشدیم...
انگار هم نه انگار که قهر کرده بودیم!
بچگیها، در همین سادگیاش قشنگ بود...
امان از این بزرگ شدن...
امان از این قهرهایِ بی صدایِ طولانی!
حالا قهرِمان را جار نمیزنیم،
خیرِ سرِمان مثلاً متمدن شدهایم...
خیلی بی صدا میرویم.
اما برای همیشه...
اما بدونِ بازگشت...
دلمان هم خوش است که بزرگ شدهایم!
۵.۵k
۰۶ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.