پارت 3
پارت سوم
ا.ت ویو
___________________
در رو که باز کردم هنوز هیچی ندیده مقدار زیادی برف شادی رفت تو چشمام....همینطور که برف شادیا رو پاک میکردم درسا گفت
درسا:وایییییی کورش کردینننن.....قرار نشد این کار رو کنیم دیگه
بعد از این حرف درسا یه صدای آشنا گفت:
تهیونگ:این نقشه من بود...نبایدم چیزی بگین....نبایدم بخندین..
منم سعی داشتم برف شادی ها رو از توی چشمام بیرون بیارم که صدای پای یک نفر اومد که داره بهم نزدیک میشه.....یهو دستای شخصی خیلی آروم روی چشمام کشیده شد تا برف شادی هارو برداره....حدس میزدم اون جونگی باشه
تا برف شادی ها رو از روی چشمام پاک کرد چشمام رو باز کردم و به کما رفتم.....همینطوری با شوک با پسری که کپی برابر اصل جونگ کوک بود نگا میکردم که یه نفر از اون پشت گفت
جیمین: شکه نشدی توو
وقتی به اون نگاه کردم و برای بار دوم وارد کما شدم....الان بجای بدل جونگ کوک....به پسری که یه چسه اختلاف هم با جیمین نداشت نگاه کردم.....همینطور که سرم چرخوندم چیزای جالب تری دیدم.....جیهوپی که با لبخند نگاهم میکنه.....شوگایی که انگار داره خواب میبینه و.....آخر کار به درسا رسیدم که با یه لبخند ملیح به من نگاه میکنه.....تنها چیزی که خیلی نظرم جلب کرد درسا بود
چجوری اینقدر ریلکس داره به من نگا میکنه.
همینطور که با نگاه سر شار از افسوس به درسا نگاه میکردم بدل جونگ کوک گفت
_الان میخوای بگی باور نمیکنی اون دوستت جونگی همون جونگ کوکی باشه که میلیون ها نفر ارزو دیدنش رو دارند....هوم
من آدم ریلکسی بودم پس خیلی ریلکس به جونگ کوک گفتم
+چه جالب....(یه جورایی با یه لحن مسخره)
همه سر میز نشسته بودیم همینطور که من از جونگ کوک خجالت میکشیدم...چرا.....چون من به عنوان جونگی کلی توی پیویش عر زدم که جونگ کوک اونطوری کرده جونگ کوک اونطوری کرده
علاوه بر این آبروی درسا هم برده بودم....درسا بایسش تهیونگ بود.....اما الان مثلا میگه من دیگه آرمی نیستم و انجور چیزا....ولی مگه ما خریمم....هنوز عکسا و فیلمهای تهیونگ رو توی کوشیش میبینم..(خطاب به شخص خاصی که فکر میکنه من خرم)
داشتم با غذام بازی کردم که جونگ کوک گفت
_حالا تو رو من کراشی یا فقط بایست منم من اینو نفهمیدم
+کراش....کراش من اونم تو......پوفففف....نه بابا تو بایسمی(چقدر مردن دروغ گو شدن)
جونگ کوک یه نیشخندی زد که یعنی مثلا داره میگه خر خودتی
شرط نمیزارم ولی خب لایکم کنید
اگرم جایی اشتباه نوشتم دیگه به روم نیارید
بایییییی🤍✨
ا.ت ویو
___________________
در رو که باز کردم هنوز هیچی ندیده مقدار زیادی برف شادی رفت تو چشمام....همینطور که برف شادیا رو پاک میکردم درسا گفت
درسا:وایییییی کورش کردینننن.....قرار نشد این کار رو کنیم دیگه
بعد از این حرف درسا یه صدای آشنا گفت:
تهیونگ:این نقشه من بود...نبایدم چیزی بگین....نبایدم بخندین..
منم سعی داشتم برف شادی ها رو از توی چشمام بیرون بیارم که صدای پای یک نفر اومد که داره بهم نزدیک میشه.....یهو دستای شخصی خیلی آروم روی چشمام کشیده شد تا برف شادی هارو برداره....حدس میزدم اون جونگی باشه
تا برف شادی ها رو از روی چشمام پاک کرد چشمام رو باز کردم و به کما رفتم.....همینطوری با شوک با پسری که کپی برابر اصل جونگ کوک بود نگا میکردم که یه نفر از اون پشت گفت
جیمین: شکه نشدی توو
وقتی به اون نگاه کردم و برای بار دوم وارد کما شدم....الان بجای بدل جونگ کوک....به پسری که یه چسه اختلاف هم با جیمین نداشت نگاه کردم.....همینطور که سرم چرخوندم چیزای جالب تری دیدم.....جیهوپی که با لبخند نگاهم میکنه.....شوگایی که انگار داره خواب میبینه و.....آخر کار به درسا رسیدم که با یه لبخند ملیح به من نگاه میکنه.....تنها چیزی که خیلی نظرم جلب کرد درسا بود
چجوری اینقدر ریلکس داره به من نگا میکنه.
همینطور که با نگاه سر شار از افسوس به درسا نگاه میکردم بدل جونگ کوک گفت
_الان میخوای بگی باور نمیکنی اون دوستت جونگی همون جونگ کوکی باشه که میلیون ها نفر ارزو دیدنش رو دارند....هوم
من آدم ریلکسی بودم پس خیلی ریلکس به جونگ کوک گفتم
+چه جالب....(یه جورایی با یه لحن مسخره)
همه سر میز نشسته بودیم همینطور که من از جونگ کوک خجالت میکشیدم...چرا.....چون من به عنوان جونگی کلی توی پیویش عر زدم که جونگ کوک اونطوری کرده جونگ کوک اونطوری کرده
علاوه بر این آبروی درسا هم برده بودم....درسا بایسش تهیونگ بود.....اما الان مثلا میگه من دیگه آرمی نیستم و انجور چیزا....ولی مگه ما خریمم....هنوز عکسا و فیلمهای تهیونگ رو توی کوشیش میبینم..(خطاب به شخص خاصی که فکر میکنه من خرم)
داشتم با غذام بازی کردم که جونگ کوک گفت
_حالا تو رو من کراشی یا فقط بایست منم من اینو نفهمیدم
+کراش....کراش من اونم تو......پوفففف....نه بابا تو بایسمی(چقدر مردن دروغ گو شدن)
جونگ کوک یه نیشخندی زد که یعنی مثلا داره میگه خر خودتی
شرط نمیزارم ولی خب لایکم کنید
اگرم جایی اشتباه نوشتم دیگه به روم نیارید
بایییییی🤍✨
۲۴.۰k
۰۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.