پارت ۷
بلخره اجرا تموم شدو رفتیم پیش ایدلا نشستیم یک دفعه چیشد بی تی اس عقب ما بودن ما جلو اونا نشستیم دقیقن کوک پشت من بود ولی توجه ای نکردم که یک دفعه لیا دستمو گرفت که ناراحت نشم ولی دید که دارم میخندم ول داد خندید خیلی هات و کیوت و خوشگل شده بودم مجری ها گروه هارو صدا میزدن گروه ما هم صدا زدن رفتیم رو استیج بی تی اس جلو با بودن ما پشتشون یکدفع مجری اسم گروه مون رو خوند باورم نمیشه بیشتر جایزه هارو ما بردیم حتی من خوشگل ترین زن شدم پشت سر هم برنده میشدم همه به ما نگاه کردن که دیدم کوک داره با لبخند به من نگاه میکنه خیلی دلم برای اون خنده های خرگوشیش تنگ شده بود بچه ها مجبورم کردن که من سخرانی کنم
بعدز سخنرانی رفتیم تو ماشین مارو برد کمپانی لباسامون رو عوض کردیم رفتیم خونه ما دخترا باز باهم زندگی میکنیم تازه یه رستوران هم زدیم به مناسبت دوستیمون
روز بعد
از خواب بیدار شدم رفتم حموم کردم لباس پوشیدم رفت پیش بچه ها برای نهار خوش بحالشون دوست پسراشون هم هستن
لوسی : صبح بخیر بلخره پاشدی از خواب تنبل خانم
ات: آره با. خنده. من تو گروه از همه خوابلو ترم هی تو فکر رفته بودم داشتم با غذام ور میرفتم که
لیا : دختر جون غذا تو بخر باید بری دانشگاه
من از همشون کوچیک ترم فقط یک سال مونده بود که دانشگام تموم شه امروز روز اول دانشگام بود وارد سالن شدم از بچه های که اونجا بودن پرسیدم کلاسم کجاس رفتم تو کلاسم با چیزی که دیدم شوکه شدم ...
بعدز سخنرانی رفتیم تو ماشین مارو برد کمپانی لباسامون رو عوض کردیم رفتیم خونه ما دخترا باز باهم زندگی میکنیم تازه یه رستوران هم زدیم به مناسبت دوستیمون
روز بعد
از خواب بیدار شدم رفتم حموم کردم لباس پوشیدم رفت پیش بچه ها برای نهار خوش بحالشون دوست پسراشون هم هستن
لوسی : صبح بخیر بلخره پاشدی از خواب تنبل خانم
ات: آره با. خنده. من تو گروه از همه خوابلو ترم هی تو فکر رفته بودم داشتم با غذام ور میرفتم که
لیا : دختر جون غذا تو بخر باید بری دانشگاه
من از همشون کوچیک ترم فقط یک سال مونده بود که دانشگام تموم شه امروز روز اول دانشگام بود وارد سالن شدم از بچه های که اونجا بودن پرسیدم کلاسم کجاس رفتم تو کلاسم با چیزی که دیدم شوکه شدم ...
۱۰.۸k
۱۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.