پارت29
پارت29
7برادرناتنی
که یهو درو زدن با بی خالی گفتم بیا تو که
دیدم یه زنی با بندو بساط اومده که مامان
از پشت اون زن دراومد بیرون و گفت
مامان : دخترم بیا برات ارایشگر اوردیم تا ارایشت کنه
تو اون لحظه فقط میخواستم جیغ بزنم
رفته بودم کلی وسایل ارایشی خریده بودم
تا این زنه بیاد منو ارایش کنه ؟ایشششش
ا.ت :نه مامان من نمیخوام خودم می ....
مامان :اصلا هیچ راهی نداره کلی پول دادم تا این بیاد
زنه :عزیزم این به درخت میگن من ادمم هاااا
که چشم غره ای بش رفتم که فهمید باید خفه شه
مامان :حالا فعلا دیگه من رفتم دخترم
(پایان پارت29)
7برادرناتنی
که یهو درو زدن با بی خالی گفتم بیا تو که
دیدم یه زنی با بندو بساط اومده که مامان
از پشت اون زن دراومد بیرون و گفت
مامان : دخترم بیا برات ارایشگر اوردیم تا ارایشت کنه
تو اون لحظه فقط میخواستم جیغ بزنم
رفته بودم کلی وسایل ارایشی خریده بودم
تا این زنه بیاد منو ارایش کنه ؟ایشششش
ا.ت :نه مامان من نمیخوام خودم می ....
مامان :اصلا هیچ راهی نداره کلی پول دادم تا این بیاد
زنه :عزیزم این به درخت میگن من ادمم هاااا
که چشم غره ای بش رفتم که فهمید باید خفه شه
مامان :حالا فعلا دیگه من رفتم دخترم
(پایان پارت29)
۱۲.۰k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.