(عشق در مدرسه) پارت۲
صبح روز بعد از زبان ات:
با صدای الارام گوشیم از خواب بیدار شدم بلند شدم رفتم دستشویی صورتمو شستم ولباسامو پوشیدم موهامو شونه زدم و بستم و یکم هم ارایش کردم رفتم پایین میز صبحونه آماده بود خوردم و بعد با بابا رفتم دانشگاه اون منو رسوند اولین روز دانشگاه هووووف اصلا حوصلشو ندارم البته چند تا دوست داشتم اینجا خوب بود تنها نبودم اینجوری رفتم داخل رفتم تو دفتر مدیر تا بهش اطلاع بدم بعد هم رفتم داخل کلاس منتظر دوستام بودم بلاخره اونا هم اومدن (علامت دوستاش نانسی& هانا# ایو@)
_عنتر خانوما کجا بودین میدونی چقدر منتظرم
&خفه شو دیگه خب تا آماده شدیم دیر شد
_خیلی خب حالا بیاین بریم بشینیم الان استاد میاد
@ات منو ببین
_ها چیه
@شر درست نکنی دوباره اینجا هم اخراج شیم دیگه هیجا رامون نمیدن
_ندن بهتر نمیریم مدرسه
#ببند دهنتو ما که مث تو نیستیم میخوایم درس بخونیم بیا بریم بشینیم دیگه
رفتیم و دوتا دوتا کنار هم نشستیم من کنار نانسی بودم ایو و هانا هم کنار هم پشت سر ما بودن دیدم نانسی با دستش زد بهم
_چیه
&اون پسره رو میبینی (با دستش اشاره کرد بهش)
_هوم خب حالا که چی
&چقدر جذابهههه عرررر ات نظرت چیه بریم مخشو بزنیم
_ساکت هنوز دو روز نیومده نری شماره بدی وایییی ای خدا
&نه من فقط گفتم جذابه همین اصن به من چه ولش
_اره بیخیال سعی کن به درس گوش کنی اینا استاد اومد
&نه بابا از کی شما درس خون شدین
_حالا دیگه گوش کن(خنده)
&(خنده)
با صدای الارام گوشیم از خواب بیدار شدم بلند شدم رفتم دستشویی صورتمو شستم ولباسامو پوشیدم موهامو شونه زدم و بستم و یکم هم ارایش کردم رفتم پایین میز صبحونه آماده بود خوردم و بعد با بابا رفتم دانشگاه اون منو رسوند اولین روز دانشگاه هووووف اصلا حوصلشو ندارم البته چند تا دوست داشتم اینجا خوب بود تنها نبودم اینجوری رفتم داخل رفتم تو دفتر مدیر تا بهش اطلاع بدم بعد هم رفتم داخل کلاس منتظر دوستام بودم بلاخره اونا هم اومدن (علامت دوستاش نانسی& هانا# ایو@)
_عنتر خانوما کجا بودین میدونی چقدر منتظرم
&خفه شو دیگه خب تا آماده شدیم دیر شد
_خیلی خب حالا بیاین بریم بشینیم الان استاد میاد
@ات منو ببین
_ها چیه
@شر درست نکنی دوباره اینجا هم اخراج شیم دیگه هیجا رامون نمیدن
_ندن بهتر نمیریم مدرسه
#ببند دهنتو ما که مث تو نیستیم میخوایم درس بخونیم بیا بریم بشینیم دیگه
رفتیم و دوتا دوتا کنار هم نشستیم من کنار نانسی بودم ایو و هانا هم کنار هم پشت سر ما بودن دیدم نانسی با دستش زد بهم
_چیه
&اون پسره رو میبینی (با دستش اشاره کرد بهش)
_هوم خب حالا که چی
&چقدر جذابهههه عرررر ات نظرت چیه بریم مخشو بزنیم
_ساکت هنوز دو روز نیومده نری شماره بدی وایییی ای خدا
&نه من فقط گفتم جذابه همین اصن به من چه ولش
_اره بیخیال سعی کن به درس گوش کنی اینا استاد اومد
&نه بابا از کی شما درس خون شدین
_حالا دیگه گوش کن(خنده)
&(خنده)
۲۹.۹k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.