بچه ها ببخشید نزاشته بودم چون مادرم یه ذره حالش بد بود ول
بچه ها ببخشید نزاشته بودم چون مادرم یه ذره حالش بد بود ولی شماهم اصلا حمایت نکردینا😐😐😐😐😐😐اصلا قهلم به پارت ۷ رسیدیم دیگه نمیزالم😝
عشق همیشگی من⛦
پارت۴💐
کرستال=ته×جنی+لیسا*جونگکوک-خودم:
-×خوشبختم
+منم همینطور
{نیم ساعت بعد}
×بالاخره رسیدیم هوراااااا
-این دوتا زنده ان؟
×اره بابا خوابیدن
-لیساا....لیساااا.....لیسا
+چی شده رسیدیم؟
×اره بیا بریم
+بریم
-ته و جنی رفتن من و لیسا موندیم تا لیسا اماده بشه🙂
*تو میتونی بری من اماده شدم میام🙂
-نه میمونم☺
{پنج دقیقه بعد}
-تموم شد؟
*اره
-بریم؟
*بریم
-لیسا خیلی خوشگل شده بود چشمم رو نمیتونستم ازش بردارم😍💘
*داشتیم میرفتیم که پاهام پیچ خورد داشتم میافتادم که منو گرفت
-داشت میافتاد که گرفتمش یه لحظه محو چشای خوشگلش شدم😍
*داشت صورتشو نزدیک صورتم میکرد که ناخواسته چشمامو بستم و همراهیش کردم😶
=قرار بود با دوستای صمیمیم جونگکوک و تهیونگ اودیشن بدم رسیدم به کمپانی ای که باید برای اودیشن دادن میرفتم که یهو......
:هعیییی حمایت هم که نمیکنین روحیه بگیرم😐😑
عشق همیشگی من⛦
پارت۴💐
کرستال=ته×جنی+لیسا*جونگکوک-خودم:
-×خوشبختم
+منم همینطور
{نیم ساعت بعد}
×بالاخره رسیدیم هوراااااا
-این دوتا زنده ان؟
×اره بابا خوابیدن
-لیساا....لیساااا.....لیسا
+چی شده رسیدیم؟
×اره بیا بریم
+بریم
-ته و جنی رفتن من و لیسا موندیم تا لیسا اماده بشه🙂
*تو میتونی بری من اماده شدم میام🙂
-نه میمونم☺
{پنج دقیقه بعد}
-تموم شد؟
*اره
-بریم؟
*بریم
-لیسا خیلی خوشگل شده بود چشمم رو نمیتونستم ازش بردارم😍💘
*داشتیم میرفتیم که پاهام پیچ خورد داشتم میافتادم که منو گرفت
-داشت میافتاد که گرفتمش یه لحظه محو چشای خوشگلش شدم😍
*داشت صورتشو نزدیک صورتم میکرد که ناخواسته چشمامو بستم و همراهیش کردم😶
=قرار بود با دوستای صمیمیم جونگکوک و تهیونگ اودیشن بدم رسیدم به کمپانی ای که باید برای اودیشن دادن میرفتم که یهو......
:هعیییی حمایت هم که نمیکنین روحیه بگیرم😐😑
۱۲.۷k
۲۹ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.