روان سیاه
پارت ۱
ات:وای جنیفر بلخره یه دوست پسر مجازی پیدا کردم
جنیفر:واقعا حالا کی هست؟چند سالشه؟اسمش چیه؟کجا زندگی میکنه؟
ات:آروم بابا نفش بکش بهم گفت میخاد ناشناس بمونه ولی گفت کره زندگی میکنه و ۲۱ سالشه
جنیفر:نمیری پیشش؟به بابات بگو شاید اجازه داد
ات:باشه بهش میگم و بهت زنگ میزنم
جنیفر:اوکی بای(قطع کرد)
ات:بابا(داد) منو جنیفر میخایم بریم کره یه مهاجرت چند روزه شاید هم چند ساله نمیدونم حالا میشه بریم؟لطفا
پ.ا:اره حتما
ات:ممنوننننن
فردای آن روز
ویو ات:
به دوست پسرم زنگ زدم و گفتم میام کره
رفتم تو هواپیما و نشستم و دقیقا کنار مرد نشستم و جنیفر هم صندلی عقبیم بود
مرده همش بهم دست میزد و من عصبانی شدم و بلند شدم که یهو مهماندار گفت
مهماندار:بشینید لطفا خانم الان هواپیما بلند میشه
ات:این مدر همش داره بهم دست میزنه
مهاندار:کاری از دستم بر نمیاد لطفا بشینید
ات:ایششش
مجبور شدم بشینم و نمیدونم چی شد که خوابم برد
بعد سه ساعت رسیدیم کره
با جنیفر پیاده شدیم و زنگ زدم به دوستپسرم
یونگی:کجای فرودگاهی ؟
ات:......
ات:وای جنیفر بلخره یه دوست پسر مجازی پیدا کردم
جنیفر:واقعا حالا کی هست؟چند سالشه؟اسمش چیه؟کجا زندگی میکنه؟
ات:آروم بابا نفش بکش بهم گفت میخاد ناشناس بمونه ولی گفت کره زندگی میکنه و ۲۱ سالشه
جنیفر:نمیری پیشش؟به بابات بگو شاید اجازه داد
ات:باشه بهش میگم و بهت زنگ میزنم
جنیفر:اوکی بای(قطع کرد)
ات:بابا(داد) منو جنیفر میخایم بریم کره یه مهاجرت چند روزه شاید هم چند ساله نمیدونم حالا میشه بریم؟لطفا
پ.ا:اره حتما
ات:ممنوننننن
فردای آن روز
ویو ات:
به دوست پسرم زنگ زدم و گفتم میام کره
رفتم تو هواپیما و نشستم و دقیقا کنار مرد نشستم و جنیفر هم صندلی عقبیم بود
مرده همش بهم دست میزد و من عصبانی شدم و بلند شدم که یهو مهماندار گفت
مهماندار:بشینید لطفا خانم الان هواپیما بلند میشه
ات:این مدر همش داره بهم دست میزنه
مهاندار:کاری از دستم بر نمیاد لطفا بشینید
ات:ایششش
مجبور شدم بشینم و نمیدونم چی شد که خوابم برد
بعد سه ساعت رسیدیم کره
با جنیفر پیاده شدیم و زنگ زدم به دوستپسرم
یونگی:کجای فرودگاهی ؟
ات:......
۴۳۴
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.