•••••همخونه اخموی من💚🐸••••
•••••همخونه اخموی من💚🐸••••
#𝙋𝙖𝙧𝙩_15
#همخونه_اخموی_من
دو قدم باقی مونده رو به ضربه ای که زد تو صورتش
با عجله سمتم اومد و توی آغوش گرفتم و ادامه داد
_چیشدی مادر حالت خوبه دخترم اذیت نیستی جاییت درد میکنه قشنگ بی بی
نفس عمیقی کشیدم و از بغلش بیرون اومدم و گفتم
_خوبم بی بی امون بده بابا من هیچیم نیست
خوبم فقط یکم استرس داشتم واسه همین اینجور شدم وگرن خیالت راحت من خوب خوبم
مشکوک نگاهم میکرد که خنده ای کردم و گفتم
_چیه بابا میگم خوبم نترس حالاها نمیمیرم
اخم تندی کرد و با غر گفت
_زبونت گاز بگیر مادر خدانکنه دورت بگردم من تو این دنیا فقط تورو دارم اینجور نگو دق میکنم
توی آغوشم گرفتمش و لپش ب وس ی دم و گفتم
_چشم عشقم من خوب خوبم برم لباسام عوض کنم
_برو مادر تا تو بیای منم ناهار میکشم
_چشم عشقم خستم نباشی
#𝙋𝙖𝙧𝙩_15
#همخونه_اخموی_من
دو قدم باقی مونده رو به ضربه ای که زد تو صورتش
با عجله سمتم اومد و توی آغوش گرفتم و ادامه داد
_چیشدی مادر حالت خوبه دخترم اذیت نیستی جاییت درد میکنه قشنگ بی بی
نفس عمیقی کشیدم و از بغلش بیرون اومدم و گفتم
_خوبم بی بی امون بده بابا من هیچیم نیست
خوبم فقط یکم استرس داشتم واسه همین اینجور شدم وگرن خیالت راحت من خوب خوبم
مشکوک نگاهم میکرد که خنده ای کردم و گفتم
_چیه بابا میگم خوبم نترس حالاها نمیمیرم
اخم تندی کرد و با غر گفت
_زبونت گاز بگیر مادر خدانکنه دورت بگردم من تو این دنیا فقط تورو دارم اینجور نگو دق میکنم
توی آغوشم گرفتمش و لپش ب وس ی دم و گفتم
_چشم عشقم من خوب خوبم برم لباسام عوض کنم
_برو مادر تا تو بیای منم ناهار میکشم
_چشم عشقم خستم نباشی
۵۵۲
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.