تک پارتی درخواستی از یونگی
موضوع و ژانر : دارک کلا
صدای اخبار داشت کلافم میکرد خاموشش کردم و به سمت اتاق خوابم رفت همه جا پر بود از خبر بزرگترین مافیای کره
مافیایی که تازه از زندان فرار کرده
تنها ارزو های این چند شبم این بود که اون مافیا فقد شوگا نباشه
شوگا دوست پسر سابقم بود ی روانی به تمام معنا( اهم فیک هست 🌚)
خودم به پلیس معرفیش کردم با اینکه عاشقش بودم ولی همون قدر که عاشقش بودم ازش ترس هم داشتم بگذریم اون الان داره تقریبا میشه یکسال که تو زندانه اگه میخواست بیاد به دیدنم همون اول میومد براش کاری نداشت اول از همه رفتم درو قفل کردم و دوباره برگشتم اتاق چراغ رو خاموش کردم و گرفتم خوابیدم
دو صبح......
با تشنگی از خواب بیدار شدم از اتاق در اومدم و با همون تاریکی که تو خونه بود به سمت یخچال رفتم داشتم اب میخوردم که با صدایی که اومد لیوان از دستم افتاد بدو بدو رفتم چراغ رو روشن کردم و برگشتم سمت پذیرایی که چشمم به مبل افتاد
اون...
شوگا: های دارلینگ دل تنگت بودم 🌚.....
صدای اخبار داشت کلافم میکرد خاموشش کردم و به سمت اتاق خوابم رفت همه جا پر بود از خبر بزرگترین مافیای کره
مافیایی که تازه از زندان فرار کرده
تنها ارزو های این چند شبم این بود که اون مافیا فقد شوگا نباشه
شوگا دوست پسر سابقم بود ی روانی به تمام معنا( اهم فیک هست 🌚)
خودم به پلیس معرفیش کردم با اینکه عاشقش بودم ولی همون قدر که عاشقش بودم ازش ترس هم داشتم بگذریم اون الان داره تقریبا میشه یکسال که تو زندانه اگه میخواست بیاد به دیدنم همون اول میومد براش کاری نداشت اول از همه رفتم درو قفل کردم و دوباره برگشتم اتاق چراغ رو خاموش کردم و گرفتم خوابیدم
دو صبح......
با تشنگی از خواب بیدار شدم از اتاق در اومدم و با همون تاریکی که تو خونه بود به سمت یخچال رفتم داشتم اب میخوردم که با صدایی که اومد لیوان از دستم افتاد بدو بدو رفتم چراغ رو روشن کردم و برگشتم سمت پذیرایی که چشمم به مبل افتاد
اون...
شوگا: های دارلینگ دل تنگت بودم 🌚.....
۱۵.۰k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.