رئیس مافیا
رئیس مافیا
P7
+خیلی خوشحال شدم که دعوتم رو پذیرفتید و اومدید ممنونم...خدا نگه دارتون....
+هوفففف بالاخره رفتن
+یوجین اینجاهارو جمع و جور کن....یااااا داری چه غلطی میکنی
-چرا همش عکسای من تو گوشیته
+کی با تو کار داره ...عکسای جونگکوکه
-خب منم جونگکوکم
+اینجور نمیشه بیینم تو بچگیتو یادته
-آره بچگی آروم و خوبی داشتم
+منظورم اینه که یه خاطره از بچگیت بگو
-چی کار داری با بچگی من وااا
+یادت نمیاد نه.....
-هان...خیلیم خوب یادمه
+داری دروغ میگی ببین چشمات داد میزنن....
+بکن
-هان...یعنی چی
+لباستو دربیار کلمه عجیبی نگفتم
-شیطون شدیا
+منحرففف میخوام ببینم سمت چپ دستت زخم داری یا نه عهههه دربیار پشتتو بکن بهم
-چی کار به زخم من داری
+گوش میدی حرفمو یا یه گوله حرومت کنم
-حیف که اسلحم موند رو اون یکی کتم...بگیر
+یوجینااا بیا
+برنگرد تکون نخور یه دیقه
@بله خانوم
+اینو ببین
@هااااا...
+ساکتت
+بپوش برگرد
+بی حیا گفتم بپوش
-خیله خب عههه
+این زخمت یادت میاد چرا اینجوری شده؟
-چرا داری سوال پیچم میکنی
+نترس قرار نیست کاریت کنم جواب سوالامو بده
-خب نه....یعنی میدونم جای گلولس
@نکنه فراموشی گرفتید
+نکنه چیه فراموشی گرفته دیگه.....واستا یعنی تو الان جئون جونگگوک پسر هون و سوآ و دوست پسر منی که چند سال پیش فکر میکردیم مردی ولی الان اومدی نشستی جلوی من...
-چی برا خودت داری میبافی میدوزی
+کجای حرف من غلطه الان...بگو دیگه عقل کل بگو تصحیح کنم...لج باز بودی الان هم که فراموشی گرفتی لج باز تر شدی
یوجین حواست باشه این از جاش تکون نخوره تا من بیام
@چشم...جناب جونگکوک من آشپز خونم کاری داشتید صدام بزنید...
-ها...باشه....
____
+سلام آقای دکتر خوش اومدین بفرمایید
-دکتر خبر کردی
+ساکت شو باید بفهمم چت شده
¥چه کمکی میتونم بکنم خانوم لیلیت؟
+ایشون هیچی از گذشتشون به یاد نمیارن حدس میزنم فراموشی گرفتن میشه معاینشون کنید
¥بله حتما
+یوجین بیا
@بله خانوم
+برو درمورد سوآ و جوکیونگ اطلاعات جمع کن
احتمالا سوآ مرده ...
¥خانوم لیلیت
+بله
¥حدستون درسته...ایشون فراموشی گرفتن پرونده پزشکیشونم آنلاین بررسی کردم تقریبا ۶،۷سال پیش بر اثر برخورد گلوله به کتف سمت چپشون ۱۰ روز کما رفتن بعد بهوش اومدن هم فراموشی گرفتن و بعد چند روز فقط مادرو پدرشون به یادشون اومده و دیگه چیزی به یادشون نیومده
-دکتر میخوای شجرمم بگو
+خیلی ممنون آقای دکتر... چطوری میتونیم برگردونیم حافظشو
¥سخت...ولی سعی کنید آلبوم عکس،جاهایی که قبلا بودن،و یا خاطراتشون رو براشون بگید
+متشکرم ممنون که اومدید
+یوجین آقا رو راهنمایی کن
-الان میشه یکی توضیح بده بهم چه اتفاقی افتاد
+یوجین من حالم خوب نیست برا آقا بگو چی شده میرم بالا
@چشم خانوم
آقای جونگکوک ببینید...چطوری بگم شما الان جئون جونگگوک دوست پسر لیلیت هستید...لیلیت ۶ سال تمام فکر میکرد شما دور از جونتون فوت کردید ...
ویو ا.ت:
ترسناک بود اینکه بعد ۶ سال بفهمی کسی که دیوانه وار عاشقش بودی و فکر میکردی مرده الان جلو روت نشسته باشه و باهات حرف بزنه و تورو یادش نیاد....یادم افتاد یوجین یه نامه از جونگکوک پیدا کرده بود..نامه رو باز کردم و نشستم به خوندن....
«تقدیم به عشقم ا.ت
وقتی که این نامه به دستت رسیده یعنی خیلی وقته که من مردم...دلم میخواد زندگی شادی داشته باشی...همیشه لبخند بزنی و دلت شاد باشه...دوست ندارم بعد من زیاد گریه کنی....امیدوارم باندتو زده باشی و موفق بوده باشی...راستی اسمت رو عوض میکردی دلم نمیخواد کسی بفهمه چه اسم قشنگی داری...
+عوضی...(با خنده و گریه)
نوشتن این نامه برای من خیلی سخته....این که هیچ شانسی برای زنده موندن و مراقبت از تو ندارم منو آزار میده...ولی باشه بازم زندگی قشنگه و ادامه داره
عشق تو جونگکوک♡»
P7
+خیلی خوشحال شدم که دعوتم رو پذیرفتید و اومدید ممنونم...خدا نگه دارتون....
+هوفففف بالاخره رفتن
+یوجین اینجاهارو جمع و جور کن....یااااا داری چه غلطی میکنی
-چرا همش عکسای من تو گوشیته
+کی با تو کار داره ...عکسای جونگکوکه
-خب منم جونگکوکم
+اینجور نمیشه بیینم تو بچگیتو یادته
-آره بچگی آروم و خوبی داشتم
+منظورم اینه که یه خاطره از بچگیت بگو
-چی کار داری با بچگی من وااا
+یادت نمیاد نه.....
-هان...خیلیم خوب یادمه
+داری دروغ میگی ببین چشمات داد میزنن....
+بکن
-هان...یعنی چی
+لباستو دربیار کلمه عجیبی نگفتم
-شیطون شدیا
+منحرففف میخوام ببینم سمت چپ دستت زخم داری یا نه عهههه دربیار پشتتو بکن بهم
-چی کار به زخم من داری
+گوش میدی حرفمو یا یه گوله حرومت کنم
-حیف که اسلحم موند رو اون یکی کتم...بگیر
+یوجینااا بیا
+برنگرد تکون نخور یه دیقه
@بله خانوم
+اینو ببین
@هااااا...
+ساکتت
+بپوش برگرد
+بی حیا گفتم بپوش
-خیله خب عههه
+این زخمت یادت میاد چرا اینجوری شده؟
-چرا داری سوال پیچم میکنی
+نترس قرار نیست کاریت کنم جواب سوالامو بده
-خب نه....یعنی میدونم جای گلولس
@نکنه فراموشی گرفتید
+نکنه چیه فراموشی گرفته دیگه.....واستا یعنی تو الان جئون جونگگوک پسر هون و سوآ و دوست پسر منی که چند سال پیش فکر میکردیم مردی ولی الان اومدی نشستی جلوی من...
-چی برا خودت داری میبافی میدوزی
+کجای حرف من غلطه الان...بگو دیگه عقل کل بگو تصحیح کنم...لج باز بودی الان هم که فراموشی گرفتی لج باز تر شدی
یوجین حواست باشه این از جاش تکون نخوره تا من بیام
@چشم...جناب جونگکوک من آشپز خونم کاری داشتید صدام بزنید...
-ها...باشه....
____
+سلام آقای دکتر خوش اومدین بفرمایید
-دکتر خبر کردی
+ساکت شو باید بفهمم چت شده
¥چه کمکی میتونم بکنم خانوم لیلیت؟
+ایشون هیچی از گذشتشون به یاد نمیارن حدس میزنم فراموشی گرفتن میشه معاینشون کنید
¥بله حتما
+یوجین بیا
@بله خانوم
+برو درمورد سوآ و جوکیونگ اطلاعات جمع کن
احتمالا سوآ مرده ...
¥خانوم لیلیت
+بله
¥حدستون درسته...ایشون فراموشی گرفتن پرونده پزشکیشونم آنلاین بررسی کردم تقریبا ۶،۷سال پیش بر اثر برخورد گلوله به کتف سمت چپشون ۱۰ روز کما رفتن بعد بهوش اومدن هم فراموشی گرفتن و بعد چند روز فقط مادرو پدرشون به یادشون اومده و دیگه چیزی به یادشون نیومده
-دکتر میخوای شجرمم بگو
+خیلی ممنون آقای دکتر... چطوری میتونیم برگردونیم حافظشو
¥سخت...ولی سعی کنید آلبوم عکس،جاهایی که قبلا بودن،و یا خاطراتشون رو براشون بگید
+متشکرم ممنون که اومدید
+یوجین آقا رو راهنمایی کن
-الان میشه یکی توضیح بده بهم چه اتفاقی افتاد
+یوجین من حالم خوب نیست برا آقا بگو چی شده میرم بالا
@چشم خانوم
آقای جونگکوک ببینید...چطوری بگم شما الان جئون جونگگوک دوست پسر لیلیت هستید...لیلیت ۶ سال تمام فکر میکرد شما دور از جونتون فوت کردید ...
ویو ا.ت:
ترسناک بود اینکه بعد ۶ سال بفهمی کسی که دیوانه وار عاشقش بودی و فکر میکردی مرده الان جلو روت نشسته باشه و باهات حرف بزنه و تورو یادش نیاد....یادم افتاد یوجین یه نامه از جونگکوک پیدا کرده بود..نامه رو باز کردم و نشستم به خوندن....
«تقدیم به عشقم ا.ت
وقتی که این نامه به دستت رسیده یعنی خیلی وقته که من مردم...دلم میخواد زندگی شادی داشته باشی...همیشه لبخند بزنی و دلت شاد باشه...دوست ندارم بعد من زیاد گریه کنی....امیدوارم باندتو زده باشی و موفق بوده باشی...راستی اسمت رو عوض میکردی دلم نمیخواد کسی بفهمه چه اسم قشنگی داری...
+عوضی...(با خنده و گریه)
نوشتن این نامه برای من خیلی سخته....این که هیچ شانسی برای زنده موندن و مراقبت از تو ندارم منو آزار میده...ولی باشه بازم زندگی قشنگه و ادامه داره
عشق تو جونگکوک♡»
۵.۷k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.