MY LOVE P15
که یهو کوک بلند شد.
(چیه انتظار داشتی کار دیگع بکنه؟)
کوک:جیا،بریم؟
جیا:ا..اره
کوک:زود باش
ننش:پسرم کجا میری؟
کوک:فردا صبح دانشگا داریم ما میریم
ننش:باشه
سارا:کوک میشه امشب من بیام خونت؟
کوک:نه
سارا:لطفاااا
کوک:گفتم نه،بس کن دیگه
ننش:پسرم،فقط یه شبه دیگع
کوک:اه....باشه
سارا:خوب بجنب بریم..!
_سارا اومد دست کوک رو گرفت و جیارو هل داد و با کوک رفت بیرون
جیا:🤨🤨🤨
سارا:بریم؟
کوک:اره،وایسا جیا کو؟
سارا:نمیدونم؟
کوک:جیا.....!جیا....؟؟
سارا:ولش کن حتما خودش رفته
کوک:شاید،خوب سوار شو
سارا:اوکی
_کوک و سارا سوار شدند و رفتند_
جیا:ه....هی.....وایسید ببینمممم
هی......جونگ کوک......جونگ کوککککک
پس من اینجا شیر کاکائو ام🥛🍫
حالا من چطور برم خونهههههه
=اونجا که جشن برگزار شده بوده اونور شهر بوده و تا خونت خیلی راه بوده=
ایشش.....باید برم!!
شت.....
کیونگ:جیااااا....!
جیا:هان...؟
کیونگ:جیااا😀
جیا:کیونگگگگگگگگ
کیونگ:چطوری خنگولممممم
جیا:خوبی نخبههههه
کیونگ:ارههههههه
جیا:بیا بخلممممممم کیونگ:اومدمممممم
جیا:پسر...دلم برات تنگیده بود
کیونگ:من بیشتر مادام!
جیا:دانشگاه میری؟
کیونگ:اره،فردا اولین جلسس
جیا:انتقالی گرفتی؟
کیونگ:اره،
جیا:کدوم دانشگاه؟
کیونگ........_گفتم اسم دانشگاهشونو حافضن ماهیه_
جیا:جدیییییییی؟
کیونگ:اره😅
جیا:خره...،باهم تو یه دانشگاهیم
کیونگ:ای جان!
جیا:ماشین داری نخبم
کیونگ:اره،بیا برسونمت
جیا:اوکیییی
کیونگ:ادرس خونتو بده بیام دنبالت.
جیا:اوکیه........بیا
کیونگ:اوکی فردا صب میام
_کیونگ جیا رو رسوند
_فردا صبح
(چیه انتظار داشتی کار دیگع بکنه؟)
کوک:جیا،بریم؟
جیا:ا..اره
کوک:زود باش
ننش:پسرم کجا میری؟
کوک:فردا صبح دانشگا داریم ما میریم
ننش:باشه
سارا:کوک میشه امشب من بیام خونت؟
کوک:نه
سارا:لطفاااا
کوک:گفتم نه،بس کن دیگه
ننش:پسرم،فقط یه شبه دیگع
کوک:اه....باشه
سارا:خوب بجنب بریم..!
_سارا اومد دست کوک رو گرفت و جیارو هل داد و با کوک رفت بیرون
جیا:🤨🤨🤨
سارا:بریم؟
کوک:اره،وایسا جیا کو؟
سارا:نمیدونم؟
کوک:جیا.....!جیا....؟؟
سارا:ولش کن حتما خودش رفته
کوک:شاید،خوب سوار شو
سارا:اوکی
_کوک و سارا سوار شدند و رفتند_
جیا:ه....هی.....وایسید ببینمممم
هی......جونگ کوک......جونگ کوککککک
پس من اینجا شیر کاکائو ام🥛🍫
حالا من چطور برم خونهههههه
=اونجا که جشن برگزار شده بوده اونور شهر بوده و تا خونت خیلی راه بوده=
ایشش.....باید برم!!
شت.....
کیونگ:جیااااا....!
جیا:هان...؟
کیونگ:جیااا😀
جیا:کیونگگگگگگگگ
کیونگ:چطوری خنگولممممم
جیا:خوبی نخبههههه
کیونگ:ارههههههه
جیا:بیا بخلممممممم کیونگ:اومدمممممم
جیا:پسر...دلم برات تنگیده بود
کیونگ:من بیشتر مادام!
جیا:دانشگاه میری؟
کیونگ:اره،فردا اولین جلسس
جیا:انتقالی گرفتی؟
کیونگ:اره،
جیا:کدوم دانشگاه؟
کیونگ........_گفتم اسم دانشگاهشونو حافضن ماهیه_
جیا:جدیییییییی؟
کیونگ:اره😅
جیا:خره...،باهم تو یه دانشگاهیم
کیونگ:ای جان!
جیا:ماشین داری نخبم
کیونگ:اره،بیا برسونمت
جیا:اوکیییی
کیونگ:ادرس خونتو بده بیام دنبالت.
جیا:اوکیه........بیا
کیونگ:اوکی فردا صب میام
_کیونگ جیا رو رسوند
_فردا صبح
۴.۵k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.