پارت36 پارت اخر
پارت36 پارت اخر
صبح
ا.ت: کوک
کوک: چیه
ا.ت: میرا کجاست
کوک: پایینه پیش مامان
ا.ت: خب برم پیشش
کوک: وایسا منم بیام
ا.ت: باشه
رفتیم پایین
تا میرا تو بغل مامانم خوابش برده
ا.ت: مامان جون بده من
کوک: بزارش توی بغل مامان بزرگش خوابه
ا.ت: مامان جون اذیت میشه
م.ک: نه عزیزم اتفاقا خیلی دوست دارم
کوک: ا.ت تو برو بخواب
ا.ت: خوابم نمیاد
کوک: خب چیکار میخوای کنی
ا.ت: بریم فیلم ببینم
کوک: باشه
خودمو ا.ت رفتیم نگاه فیلم کردیم
هفت ماه بعد
تق تق تق
کوک: بیا داخل
پ.ک: چه دختر نازی میرا خانم
ا.ت: 😊
پ: به ا.ت رفته خیلی خوشگله
کوک: بابا باز شروع کردی
پ: مگه دروغ میدم
کوک:نه راست میگی
پ: میخوام بچه ماله خودم باشه
کوک: پچمو بده برو بیرون
پ: نمیدم بچه دیگه ماله خودم
کوک: مگه تو براش شب تا صبح بیدار بودی
پ: خب واسه پدرش اره
کوک: پدرش فرق داره
پ: هیچ فرقی نداره
کوک: خب بچمو بده
پ: بعد میارمش
ا.ت: پدر جان الان که دستشویی کنه
پ:خب کنه میرم میشورمش
کوک: خیلی تو اینجوری
پ:بیا بچه دستشویی کرد بگیرش
ا.ت: گفتم که چون تازه شیر خورده و از خواب بیدار شده
پ:خب بیا عروسم بگیرش من برم
کوک: برو بهتر
پ: با من بودی
کوک: نه پدر جان
پ: خب باشه
ا.ت: من برم بچه رو حمومش کنم
کوک: منم میام
ا.ت: بیا
میرا گذاشتیم توی یه تشت کم کم بهش اب اضافه کردیم
کوک: ببینش چه ناز شده
ا.ت: اون شونشو بیار
کوک: بیا بزار خودم بکشم
ا.ت: باشه ولی اروم
شونه کشیدم به موهای میرا
میرا هم با دست میزد رو آبا و میخندید
کوک: فکر کنم خیلی بهش خوش میگذره
ا.ت: آره ببینش چه کیوته
کوک: وایی وایسا یه لحظه
ا.ت: چیشده
کوک: تا یه عکسی بگیریم میرا بابا بخند یک دو سه
چیک
ا.ت: ببینم
کوک: اینا
ا.ت: چه خوشگل شده
کوک: اره
تمام شد
#کوک
#فیک
#سناریو
صبح
ا.ت: کوک
کوک: چیه
ا.ت: میرا کجاست
کوک: پایینه پیش مامان
ا.ت: خب برم پیشش
کوک: وایسا منم بیام
ا.ت: باشه
رفتیم پایین
تا میرا تو بغل مامانم خوابش برده
ا.ت: مامان جون بده من
کوک: بزارش توی بغل مامان بزرگش خوابه
ا.ت: مامان جون اذیت میشه
م.ک: نه عزیزم اتفاقا خیلی دوست دارم
کوک: ا.ت تو برو بخواب
ا.ت: خوابم نمیاد
کوک: خب چیکار میخوای کنی
ا.ت: بریم فیلم ببینم
کوک: باشه
خودمو ا.ت رفتیم نگاه فیلم کردیم
هفت ماه بعد
تق تق تق
کوک: بیا داخل
پ.ک: چه دختر نازی میرا خانم
ا.ت: 😊
پ: به ا.ت رفته خیلی خوشگله
کوک: بابا باز شروع کردی
پ: مگه دروغ میدم
کوک:نه راست میگی
پ: میخوام بچه ماله خودم باشه
کوک: پچمو بده برو بیرون
پ: نمیدم بچه دیگه ماله خودم
کوک: مگه تو براش شب تا صبح بیدار بودی
پ: خب واسه پدرش اره
کوک: پدرش فرق داره
پ: هیچ فرقی نداره
کوک: خب بچمو بده
پ: بعد میارمش
ا.ت: پدر جان الان که دستشویی کنه
پ:خب کنه میرم میشورمش
کوک: خیلی تو اینجوری
پ:بیا بچه دستشویی کرد بگیرش
ا.ت: گفتم که چون تازه شیر خورده و از خواب بیدار شده
پ:خب بیا عروسم بگیرش من برم
کوک: برو بهتر
پ: با من بودی
کوک: نه پدر جان
پ: خب باشه
ا.ت: من برم بچه رو حمومش کنم
کوک: منم میام
ا.ت: بیا
میرا گذاشتیم توی یه تشت کم کم بهش اب اضافه کردیم
کوک: ببینش چه ناز شده
ا.ت: اون شونشو بیار
کوک: بیا بزار خودم بکشم
ا.ت: باشه ولی اروم
شونه کشیدم به موهای میرا
میرا هم با دست میزد رو آبا و میخندید
کوک: فکر کنم خیلی بهش خوش میگذره
ا.ت: آره ببینش چه کیوته
کوک: وایی وایسا یه لحظه
ا.ت: چیشده
کوک: تا یه عکسی بگیریم میرا بابا بخند یک دو سه
چیک
ا.ت: ببینم
کوک: اینا
ا.ت: چه خوشگل شده
کوک: اره
تمام شد
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۶.۰k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.