بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قسمت دوم : چرا تنهایی :
اثر درک محبت اولیاء خدا به ما : خدا برای اینکه تاثیر کلام اولیاء خودش را به بالاترین حد برساند، آنها را بسیار عاطفی و علاقهمند به بندگان خود آفریده است. اگر ما به محبت اولیاء خدا به خودمان پی ببریم، دیگر از تنهایی بیرون خواهیم آمد و از قدرت روحی بالایی برخوردار خواهیم شد و وجودمان سرشار از عاطفه خواهد شد.
فرار از تنهایی : انسان برای فرار از تنهایی، با دیگران ارتباط برقرار میکند و حتی عاشق میشود. ارتباط عاشقانه یعنی عمیقاً تنها نبودن. خودخواهی دیگران، ما را تنهاتر میکند و غم تنهایی را افزایش میدهد.ولی تمام آدمها کم و بیش خودخواهند و دست خودشان هم نیست. تنها ارتباط با خداست که تنهایی را ازبین میبرد.
از تنهایی خارج خواهیم شد : وابستگی به هر چیزی برای انسان ضرر دارد. چه انسان آن را داشته باشد و چه نداشته باشد. تنها وابستگی مفید در عالم، وابستگی به خدا و اولیاء خداست. اگر علاقه خود را به خدا و اولیائش در حد وابستگی بالا ببریم،تازه طعم زندگی و عشق را خواهیم چشید و از تنهایی و افسردگی خارج خواهیم شد.
تنهاییهای انسان : انسان موجودی تنهاست و نمیتواند تنهاییاش را جز با خدا برطرف کند. بهترین رفاقتها با آدمها در این دنیا، در نهایت طوری میشود که باز انسان به تنهایی خود بازمیگردد. تنهایی انسان تقصیر کسی نیست، نباید دنبال مقصر بگردیم. انسان فقط با خدای خودش انس میگیرد و از تنهایی بیرون می آید.
تنهاییهای اهل گناه : راه توبه برای این باز است که انسان در این دنیا در حال تمرین و امتحان است و الا معصیت پروردگار عالم به هیچ وجه جبرانپذیر نیست. انسان گناهکار خیلی تنهاست چرا که تمام کائنات، عاشق پروردگارند و با گناهکار دشمن میشوند. همانطور که کائنات با انسان مطیع خدا دوستی میکنند.
از تنهایی گله نکنیم : انسان موجودی تنهاست. کسی نمیتواند از تنهایی و غربت ذاتیش رهایی پیدا کند. خانواده و رفقا تا حدی میتوانند این تنهایی و غربت را برطرف کنند ولی هیچگاه به طور کامل غربت انسان زائل نمیشود. خدا انسان را طوری آفریده که تنهاییش فقط با خدا برطرف بشود. از غربت و تنهایی گله نکنیم و آن را تقصیر این و آن نیندازیم.
نترسیدن از خدا سرآغاز تنهایی : ترس از خدا انسان را به سوی خدا فراری میدهد و او را در آغوش خدا قرار میدهد آنگاه شروع انس و محبت خدا و آغاز چشیدن گرمای مهربانی خداست نترسیدن از خدا سرآغاز تنهایی و بی پناهی است و سرمای دوری از خدا را در قلب انسان نهادینه میکند به صورتی که انسان هیچگاه این گرما را تجربه نمی کند.(پایان)(ص 1)
قسمت دوم : چرا تنهایی :
اثر درک محبت اولیاء خدا به ما : خدا برای اینکه تاثیر کلام اولیاء خودش را به بالاترین حد برساند، آنها را بسیار عاطفی و علاقهمند به بندگان خود آفریده است. اگر ما به محبت اولیاء خدا به خودمان پی ببریم، دیگر از تنهایی بیرون خواهیم آمد و از قدرت روحی بالایی برخوردار خواهیم شد و وجودمان سرشار از عاطفه خواهد شد.
فرار از تنهایی : انسان برای فرار از تنهایی، با دیگران ارتباط برقرار میکند و حتی عاشق میشود. ارتباط عاشقانه یعنی عمیقاً تنها نبودن. خودخواهی دیگران، ما را تنهاتر میکند و غم تنهایی را افزایش میدهد.ولی تمام آدمها کم و بیش خودخواهند و دست خودشان هم نیست. تنها ارتباط با خداست که تنهایی را ازبین میبرد.
از تنهایی خارج خواهیم شد : وابستگی به هر چیزی برای انسان ضرر دارد. چه انسان آن را داشته باشد و چه نداشته باشد. تنها وابستگی مفید در عالم، وابستگی به خدا و اولیاء خداست. اگر علاقه خود را به خدا و اولیائش در حد وابستگی بالا ببریم،تازه طعم زندگی و عشق را خواهیم چشید و از تنهایی و افسردگی خارج خواهیم شد.
تنهاییهای انسان : انسان موجودی تنهاست و نمیتواند تنهاییاش را جز با خدا برطرف کند. بهترین رفاقتها با آدمها در این دنیا، در نهایت طوری میشود که باز انسان به تنهایی خود بازمیگردد. تنهایی انسان تقصیر کسی نیست، نباید دنبال مقصر بگردیم. انسان فقط با خدای خودش انس میگیرد و از تنهایی بیرون می آید.
تنهاییهای اهل گناه : راه توبه برای این باز است که انسان در این دنیا در حال تمرین و امتحان است و الا معصیت پروردگار عالم به هیچ وجه جبرانپذیر نیست. انسان گناهکار خیلی تنهاست چرا که تمام کائنات، عاشق پروردگارند و با گناهکار دشمن میشوند. همانطور که کائنات با انسان مطیع خدا دوستی میکنند.
از تنهایی گله نکنیم : انسان موجودی تنهاست. کسی نمیتواند از تنهایی و غربت ذاتیش رهایی پیدا کند. خانواده و رفقا تا حدی میتوانند این تنهایی و غربت را برطرف کنند ولی هیچگاه به طور کامل غربت انسان زائل نمیشود. خدا انسان را طوری آفریده که تنهاییش فقط با خدا برطرف بشود. از غربت و تنهایی گله نکنیم و آن را تقصیر این و آن نیندازیم.
نترسیدن از خدا سرآغاز تنهایی : ترس از خدا انسان را به سوی خدا فراری میدهد و او را در آغوش خدا قرار میدهد آنگاه شروع انس و محبت خدا و آغاز چشیدن گرمای مهربانی خداست نترسیدن از خدا سرآغاز تنهایی و بی پناهی است و سرمای دوری از خدا را در قلب انسان نهادینه میکند به صورتی که انسان هیچگاه این گرما را تجربه نمی کند.(پایان)(ص 1)
۴۴۱
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.