سناریو BTS : فصل دوم قسمت نُه
سناریو BTS : فصل دوم قسمت نُه
تو حال خودم بودم که یدفعه با سَر خوردم زمین ...
تهیونگ از دور به سمتم اومدو خواست بلندم کنه که با گریه داد زدم
آ.ت : ب من دست نزن عوضی ..
با چشمای گشاد و دهن باز خیره ی من شد که با زحمت بلند شدم 😶
آ.ت : خدایاا منو باش .. باید همون موقع که منو گذاشت تو ماشینش از ماشین میپریدم پایین .. نگاش کن توروخدا .. داشت منو خفه میکرد .. وای خداااا اگه میمردم چیی؟ تو جواب ننه ی منو میدادیی؟ وایسا ببینم اصن ننه دارم ؟ نگو ک اونم ندارم .. خاک تو سر یتیمم 😭😭
خودمم نمیفهمیدم چی دارم میگم فقط دلم میخواست گریه کنم ..
تهیونگ : آ.ت میگه چیزه ..
آ.ت : ها؟ بنال ببینم
تهیونگ : اووم.. پریودی ؟؟🩸
کفشمو دراوردمو محکم پرت کردم سمتش
آ.ت : انقدر گ..و..ه نخور 😡
خواستم با پررویی راه برم که متوجه شدم نمیتونم پامو بلند کنم .. جیغی از درد کشیدم
اخمی کرد ..
تهیونگ خم شد تا به پام دست بزنه
تهیونگ : بزار ببینم پات چیشده
جیغ زدم
آ.ت : به من دست نزن عنتر .. برو به همونی دست بزن که حین حرف زدن باهاش اونم تلفنی ، قصد جون منو کرده بودی 😭😭
تهیونگ ( با خنده ): وایسا ببینم تو حسودیت شدع ؟ 🤣🤣
آ.ت با گریه و لحن کیوتی گفتم
آ.ت : معلومه ک نه برا چی باید به تو و اون یارو حسودی کنم ؟
تهیونگ با چشمای بدجنسی گفت
تهیونگ : اوکی پس من برم
آ.ت : کجا؟
تهیونگ : خودت گفتی بهت دست نزنم
■ از زبون تهیونگ ■
با اون چشمای درشت خوش رنگش که حالا رنگ اشکو به خودشون گرفته بودن ، خیره شد بهم ..
عجب دختر احمقی بود .. فکر میکرد من ولش میکنم .. غیر ممکنه .. تا آخر عمرم هرلحظه و هرجا پا به پا دنبالش میرم .. عین یه سایه .. نمیزارم هیچکس دختر کوچولومو اذیت کنه ❤️🩹
سرشو پایین انداخت
آ.ت : اوکی برو . خودم میام 🦶🏻🦶🏻
بالاخره دست از لجبازی برداشته بود .. بیخیال چند قدم جلو رفتم که یدفعه صدای آخشو شنیدم .. بدون معطلی سمتش رفتمو آروم کشیدمش تو بغلم .. بغضش شکست .. میدونستم پاش خیلی درد میکنه .. بوسه های ریزی رو موهاش کاشتم .. این دختر مرگ من بود .. نگاهی بهش انداختم .. چشماشو از درد بسته بودو گوشه ی لباسمو چنگ میزد .. تو یه حرکت بغلش کردمو به سمت کلبه رفتم 🛖❤
نکته -( بچها گفته بودید 🔞 کنم .. اوکی یکم که جلوتر بریم -)
آن؟ تو کونت
رباتم؟ فعاله
دوس داری آن بخوری و گزارش شی اونم با همه پیجای بکام و پیجای رفیقام ؟ پس گوه نخور تا دردسر نشه برات
شرایط پارت بعد :
۷ لایک و ۱۰ کامنت
نکته -( بچها سناریو مون طولانیه اگه دوس دارید میتونید نخونید . مرسی -)
تو حال خودم بودم که یدفعه با سَر خوردم زمین ...
تهیونگ از دور به سمتم اومدو خواست بلندم کنه که با گریه داد زدم
آ.ت : ب من دست نزن عوضی ..
با چشمای گشاد و دهن باز خیره ی من شد که با زحمت بلند شدم 😶
آ.ت : خدایاا منو باش .. باید همون موقع که منو گذاشت تو ماشینش از ماشین میپریدم پایین .. نگاش کن توروخدا .. داشت منو خفه میکرد .. وای خداااا اگه میمردم چیی؟ تو جواب ننه ی منو میدادیی؟ وایسا ببینم اصن ننه دارم ؟ نگو ک اونم ندارم .. خاک تو سر یتیمم 😭😭
خودمم نمیفهمیدم چی دارم میگم فقط دلم میخواست گریه کنم ..
تهیونگ : آ.ت میگه چیزه ..
آ.ت : ها؟ بنال ببینم
تهیونگ : اووم.. پریودی ؟؟🩸
کفشمو دراوردمو محکم پرت کردم سمتش
آ.ت : انقدر گ..و..ه نخور 😡
خواستم با پررویی راه برم که متوجه شدم نمیتونم پامو بلند کنم .. جیغی از درد کشیدم
اخمی کرد ..
تهیونگ خم شد تا به پام دست بزنه
تهیونگ : بزار ببینم پات چیشده
جیغ زدم
آ.ت : به من دست نزن عنتر .. برو به همونی دست بزن که حین حرف زدن باهاش اونم تلفنی ، قصد جون منو کرده بودی 😭😭
تهیونگ ( با خنده ): وایسا ببینم تو حسودیت شدع ؟ 🤣🤣
آ.ت با گریه و لحن کیوتی گفتم
آ.ت : معلومه ک نه برا چی باید به تو و اون یارو حسودی کنم ؟
تهیونگ با چشمای بدجنسی گفت
تهیونگ : اوکی پس من برم
آ.ت : کجا؟
تهیونگ : خودت گفتی بهت دست نزنم
■ از زبون تهیونگ ■
با اون چشمای درشت خوش رنگش که حالا رنگ اشکو به خودشون گرفته بودن ، خیره شد بهم ..
عجب دختر احمقی بود .. فکر میکرد من ولش میکنم .. غیر ممکنه .. تا آخر عمرم هرلحظه و هرجا پا به پا دنبالش میرم .. عین یه سایه .. نمیزارم هیچکس دختر کوچولومو اذیت کنه ❤️🩹
سرشو پایین انداخت
آ.ت : اوکی برو . خودم میام 🦶🏻🦶🏻
بالاخره دست از لجبازی برداشته بود .. بیخیال چند قدم جلو رفتم که یدفعه صدای آخشو شنیدم .. بدون معطلی سمتش رفتمو آروم کشیدمش تو بغلم .. بغضش شکست .. میدونستم پاش خیلی درد میکنه .. بوسه های ریزی رو موهاش کاشتم .. این دختر مرگ من بود .. نگاهی بهش انداختم .. چشماشو از درد بسته بودو گوشه ی لباسمو چنگ میزد .. تو یه حرکت بغلش کردمو به سمت کلبه رفتم 🛖❤
نکته -( بچها گفته بودید 🔞 کنم .. اوکی یکم که جلوتر بریم -)
آن؟ تو کونت
رباتم؟ فعاله
دوس داری آن بخوری و گزارش شی اونم با همه پیجای بکام و پیجای رفیقام ؟ پس گوه نخور تا دردسر نشه برات
شرایط پارت بعد :
۷ لایک و ۱۰ کامنت
نکته -( بچها سناریو مون طولانیه اگه دوس دارید میتونید نخونید . مرسی -)
۲.۰k
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.