تصادف عشق p12

شب شده بود رفتم تو اتاق لباسام و عوض کردم و رو تخت دراز کشیدم، چشمام داشت
گرم می‌شد که کوک اومد داخل
-به من میگی حسود اره؟
+اوفف ولم کن خوابم میاد
-نشد نشد بعد مدت ها دیدمت، تازه باید تاوان این که به من گفتی حسود رو هم پس بدی
+(منظورش و میفهمه)وای نه
-ایگو اره (ایگو تو کره ای یعنی ای خدا)
-داشت دکمه های لباسش وباز می‌کرد و اومد سمتم ، روم خیمه زد (بقیش و میسپرم به ذهن پاک خودتون🤣🤣🫶🏻 )
فردا صبح.
با دلدرد بدی از خواب بیدار شدم، کوک خدا لعنتت کنه دیشب خوردی منو
+کوک (گریه)
-هیشششش گریه نکن
+دیشب پودر‌م کردیییی(گریه)
-درد داری؟
+نه دارم بندری میزنم معلومه درد دارممم(گریه)
-صبر کن الان میام
رفت بیرون چند دقیق بعد اومد داخل یه قرص بهم داد و گفت دردم و خوب میکنه قرص و گذاشتم بین لبام و آب خوردم
+خیلی بدی
-وا چرا
+دیشب…
-خب ببخشید، تقصیر خودت بود گفتی حسود
+باهام حرف نزن
-ببخشید
+بخشیدم
-بریم پایین ؟
+بریم
.
.
.
.
ببخشید این پارت کم بود واقعا چیزی به ذهنم نمیرسید، پارت بعد جبران می‌کنم🫡👰🏻‍♂️
لایک ۵