چشم های باز پلک های بسته

#قسمت‌صد‌و‌سی‌و‌دوم

خیلی جدی گفت: «اه ... یکی از بهترین شبای عمرم و از دست دادم!» داشتم با خودم فکر می‌کردم منظورش از این جمله چیه که ادامه داد: «یه چیزی رو می‌دونی ... از روزی که تو با یقین گفتی از اون آب‌نباتا نمی‌خوری، چون ژلاتین خوک توشه، من هم دیگه نخوردم!» موضوع مال چند شب پیش از اون بود که یکی از بچه‌ها بهم از این آب‌نبات کشدارا تعارف کرد و چون توش ژلاتین داره و ژلاتین اروپا هم معلومه از چی تامین می‌شه، من نخوردم.

✍🏻ا.م

#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشم‌های‌باز_پلک‌های‌بسته

#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇

🆔 @basaerehoseiniyeh
دیدگاه ها (۰)

الله اکبر، از احکام اسلامی!!!!! بی‌خود نیست که اسلام سگ را ن...

چشم های باز پلک های بسته

داستان قشنگمون

جهاد تبیین

مکاشفه:دیدم مردی با عبا و کلاه کیپا(کلاه یهودیان) مرا ندا دا...

Dark Blood p۱۰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط