فیک یع آرمی پارت ۱۲

ات: برو! گمشو! سوهو!
سوهو: دوست پسر جدید پیدا کردی شجاع شدی!
ات: شرمنده منو با هرزه هایی که باهاشون می گردی اشتباه گرفتی!
اومد جلو خواست بهم سیلی بزنه مچ دستشو گرفتم
سوهو: وای وای ترسیدم! ...تمسخر...
با اونیکی دستم بهش محکم سیلی زدم جای انگشتام رو صورتش موند
ات: حرف دهنتو بفهم!
و برگشتم تو ماشین تهیونگم اومد
ته: اون کیه؟
ات: یه پسر خیلی حال بهم زن پارسال توی دانشگاه سال سومی بود می چسبید به من، مهم نیست!
ته: باوشه
ات: میگم که از اونجایی که امروز باید هرکار خواستم بکنی و من جنگولک بازیم گل کرده آرمی بمب میخواهم!
ته: ولی خداوکیلی دوست دختر خوبی گیرم اومده کس دیگه ای بود یه شبه ورشکستم میکرد! ...باخنده...
ات: بلی بلی
رفتیم کیپاپ شاپ
ات: یا حضرت پشم چنقده بزرگه!
یه آرمی بمب خوشگل و عروسک اعضا و چنتا پوستر برداشتم
ته: الان مثلا کم برداشتی؟
ات: نمیشه که آدم بیاد کیپاپ شاپ فقط آرمی بمب برداره! تازه برا تو که چیزی نیست هست؟
ته: ملتفت شدم
رفتیم حساب کنیم فروشنده که یه پسر حدودا 14 ساله بود گفت: دوست پسرت مشکلی نداره طرفدار بی تی اسی؟ آخه هفت تا پسرن!
خندم گرفت!
تهیونگ دور و برو نگا کرد کسی نبود ماسکشو داد پایین (مغذای سالم!) گفت: فعلا که بایسش منم!
پسره دهنش از تعجب باز شد (چطورین؟) گفت: یا هفت تن بنگتن!!!! الان بایسم جلو رومه؟ میشه امضا بدی نه نه نه عکس میخوام! اصلا هرکدوم شد! لطفااا
ته: فقط اگه درو ببندی کسی نیاد ممنون میشم!
پسره: حتما حتما
دویید در فروشگاهو بست برگشت
کلی عکس گرفتن و امضا گرفت
پسره: دوستام بفهمن از حسودی می ترکن!
خندم گرفت پسره برگشت سمتم گفت: قدرشو بدون کلی دختر هم سن و سال تو آرزوشونه اعضا رو ببینن و جای تو باشن!
ات: من خودم تا همین چند روز پیش آرزوم دیدنشون بود!
پسره: ات تو میای کنسرت دیگه صددرصد؟
ات: خودت جواب خودتو دادی دیگه!
پسره: منم بالاخره هرچی پول از اینجا جمع کرده بودم واسه کنسرت کافی ان! ...ذوق...
ات: خوشحالم برات! اسمت چیه؟
پسره: من یون هو َم
گوشیم زنگ زد
ات: آنیو
ات: کجایین؟
ات: آآآ چنقده جالب بیاین ماهم اینجاییم
ات: آنیونگ
ته: کی بود؟
ات: یونا بود می گفت بیاین بریم آرمی بمب بخریم منم گفتم ما اینجاییم شما بیاین!
ته: پس امروز روز شانس یون هو عه!
یون هو: چیشده؟
ته: همین الان جئون شیرموز تو راه اینجاست! ...باخنده...
یون هو: الکی؟!؟! ...ذوق...
ته: دروغ ندارم که!