»»» با مالک چه می کردیم؟!
»»» با مالک چه می کردیم؟!
....
....
فکرش را بکنید تنها چند روز از آغاز حکومت مولانا امیرالمؤمنین گذشته و حضرت استانداران نقاط مختلف را تعیین کرده اند، که ناگهان #نامه_اعتراضی مالک اشتر به حضرت امیر منتشر می شود.
نامه ای که در آن به برخی عزل و نصب های حضرت انتقاد شده است.
اعتراض به نصب فرزندان عباس، با این مضمون که ما تو را به خلافت انتخاب کردیم چرا که میدانستیم اقوام و خویشان خودت را به دیگران ترجیح نمی دهی، پس چرا همه پسر عموهایت را به حکومت گمارده ای؟
یا چند روز بعد اعتراض می کند به حضرت وقتی ایشان قصد عزل #ابوموسی_اشعری از عمارت کوفه را داشتند، که "جناب آیت الله ابوموسی انسان مومن و انقلابی است، چرا تغییرش می دهید؟"
و این اعتراض سبب ابقای آیت الله می شود تا ایشان در قائله #جمل به امام خیانت روا بدارند.
یا در جنگ جمل وقتی مالک در حال تعقیب فراریان است، نامه #امیرالمومنین به سویش می آید و از او می خواهد از تعقیب دست بکشد و جنگ را تمام کند، منتها او نامه را باز نکرده، به تعقیب ادامه می دهد و سبب ساز مشکلاتی بزرگ می شود.
یا پیش از صفین، امام.ع.، عقیده دارد که پیش از جنگ، باید با معاویه #مذاکره و اتمام حجت کنند و ناگهان مالک را میبینیم که اعتراض می کند و اصرار بر آغاز نبرد دارد.
بحث را اینجا هم تمام نمی کند و وقتی امام، جریر ابن عبدالله بجلی را برای این امر سفیر خودشان قرار می دهند، مالک باز به حضرت اعتراض می کند که "جریر را نفرست چرا که او دلش با پسر هند است".
و جالب این است که سخن و پیش بینی اشتر درست واقع می شود و جناب جریر مثل برخی مذاکره کننده های خودمان اهل #بخیه و #ماله از آب در می آیند.
یا در بحبوحه جنگ صفین وقتی دستور امام به او مبنی بر عقب نشینی می رسد، در وهله نخست اطاعت نمی کند و جنگ را ادامه می دهد تا جان امام در معرض خطر #خوارج قرار گیرد.
و قس علی هذا از این موارد را می شود پیرامون برخی دیگر صحابه خوش نام امیرالمومنین ذکر کرد.
کاری به مضمون این ماجراهای تاریخی ندارم که شرح و فلسفه هر کدام مفصل است، اما تصورش را بکنید در آن مقطع زمانی نیز مثل امروز:
بولتن نویسان سازمانی، تئوریسین های تکفیری که هرگونه مخالفت یا اختلاف نظر با امام معصوم! را #شرک بخواند، جماعت #حزب_الله_رانتی که حیاتشان به #دوپینگ های سیاسی و اتصال به #شیر_نفت بسته و حاضرند برای حفظ موقعیت و تبدیل شدن به #سوگلی_حاکمیت، هر فکر متفاوتی را از #قطار_انقلاب پیاده و تخریب کنند و از اینها خطرناکتر غلبه نگاه #اخباری #نقلی به تفکر #عقلانی انقلابی و ... نیز وجود داشت، آنگاه این جماعت با مالک چه می کرند و چگونه تاریخ و شخصیت او را می نوشتند؟
بی شک او را با عناوین آشنایی چون، انحرافی، جاسوس معاویه، موسس جریان فراماسونری تشیع، رهبر شیعیان ضد ولایت و ... می شناختیم تا هر وقت نام مالک اشتر نخعی بیاید، او را همانند #اشعث_ابن_قیس_کندی ، نفرین کنیم!
مردی که حضرت امیر آرزو می کند کاش ده تن چون او در رکابش بودند تا صحنه تاریخ را دگرگون می ساخت، مجاهدی که وقتی به شهادت می رسد، امام چون برادر از دست دادگان اشک می ریزند، عزاداری می کنند و بر دنیای بدون اشتر اُف می فرستند.
» بعد نوشت: آیا وقت آن نرسیده که قرائت مان از تاریخ را بدون تعصب کرده، نگاه و نگرش مان را به سیره امیرالمومنین (ع) نزدیک نموده و مسئله #ولایت را اینقدر نازل، سیاسی و ابزاری برای حذف نگاه ها و افراد نکنیم؟
»منابع تاریخی:
وقعه الصفین نوشته نصر ابن مزاحم منقری، اصول کافی، امام علی نوشته عبدالفتاح عبدالمقصود، شرح نهج البلاغه ابی الحدید
#سلمان_کدیور
....
....
فکرش را بکنید تنها چند روز از آغاز حکومت مولانا امیرالمؤمنین گذشته و حضرت استانداران نقاط مختلف را تعیین کرده اند، که ناگهان #نامه_اعتراضی مالک اشتر به حضرت امیر منتشر می شود.
نامه ای که در آن به برخی عزل و نصب های حضرت انتقاد شده است.
اعتراض به نصب فرزندان عباس، با این مضمون که ما تو را به خلافت انتخاب کردیم چرا که میدانستیم اقوام و خویشان خودت را به دیگران ترجیح نمی دهی، پس چرا همه پسر عموهایت را به حکومت گمارده ای؟
یا چند روز بعد اعتراض می کند به حضرت وقتی ایشان قصد عزل #ابوموسی_اشعری از عمارت کوفه را داشتند، که "جناب آیت الله ابوموسی انسان مومن و انقلابی است، چرا تغییرش می دهید؟"
و این اعتراض سبب ابقای آیت الله می شود تا ایشان در قائله #جمل به امام خیانت روا بدارند.
یا در جنگ جمل وقتی مالک در حال تعقیب فراریان است، نامه #امیرالمومنین به سویش می آید و از او می خواهد از تعقیب دست بکشد و جنگ را تمام کند، منتها او نامه را باز نکرده، به تعقیب ادامه می دهد و سبب ساز مشکلاتی بزرگ می شود.
یا پیش از صفین، امام.ع.، عقیده دارد که پیش از جنگ، باید با معاویه #مذاکره و اتمام حجت کنند و ناگهان مالک را میبینیم که اعتراض می کند و اصرار بر آغاز نبرد دارد.
بحث را اینجا هم تمام نمی کند و وقتی امام، جریر ابن عبدالله بجلی را برای این امر سفیر خودشان قرار می دهند، مالک باز به حضرت اعتراض می کند که "جریر را نفرست چرا که او دلش با پسر هند است".
و جالب این است که سخن و پیش بینی اشتر درست واقع می شود و جناب جریر مثل برخی مذاکره کننده های خودمان اهل #بخیه و #ماله از آب در می آیند.
یا در بحبوحه جنگ صفین وقتی دستور امام به او مبنی بر عقب نشینی می رسد، در وهله نخست اطاعت نمی کند و جنگ را ادامه می دهد تا جان امام در معرض خطر #خوارج قرار گیرد.
و قس علی هذا از این موارد را می شود پیرامون برخی دیگر صحابه خوش نام امیرالمومنین ذکر کرد.
کاری به مضمون این ماجراهای تاریخی ندارم که شرح و فلسفه هر کدام مفصل است، اما تصورش را بکنید در آن مقطع زمانی نیز مثل امروز:
بولتن نویسان سازمانی، تئوریسین های تکفیری که هرگونه مخالفت یا اختلاف نظر با امام معصوم! را #شرک بخواند، جماعت #حزب_الله_رانتی که حیاتشان به #دوپینگ های سیاسی و اتصال به #شیر_نفت بسته و حاضرند برای حفظ موقعیت و تبدیل شدن به #سوگلی_حاکمیت، هر فکر متفاوتی را از #قطار_انقلاب پیاده و تخریب کنند و از اینها خطرناکتر غلبه نگاه #اخباری #نقلی به تفکر #عقلانی انقلابی و ... نیز وجود داشت، آنگاه این جماعت با مالک چه می کرند و چگونه تاریخ و شخصیت او را می نوشتند؟
بی شک او را با عناوین آشنایی چون، انحرافی، جاسوس معاویه، موسس جریان فراماسونری تشیع، رهبر شیعیان ضد ولایت و ... می شناختیم تا هر وقت نام مالک اشتر نخعی بیاید، او را همانند #اشعث_ابن_قیس_کندی ، نفرین کنیم!
مردی که حضرت امیر آرزو می کند کاش ده تن چون او در رکابش بودند تا صحنه تاریخ را دگرگون می ساخت، مجاهدی که وقتی به شهادت می رسد، امام چون برادر از دست دادگان اشک می ریزند، عزاداری می کنند و بر دنیای بدون اشتر اُف می فرستند.
» بعد نوشت: آیا وقت آن نرسیده که قرائت مان از تاریخ را بدون تعصب کرده، نگاه و نگرش مان را به سیره امیرالمومنین (ع) نزدیک نموده و مسئله #ولایت را اینقدر نازل، سیاسی و ابزاری برای حذف نگاه ها و افراد نکنیم؟
»منابع تاریخی:
وقعه الصفین نوشته نصر ابن مزاحم منقری، اصول کافی، امام علی نوشته عبدالفتاح عبدالمقصود، شرح نهج البلاغه ابی الحدید
#سلمان_کدیور
۳.۵k
۱۱ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.