عشق سخت
part ⁴
از این به بعد ا.ت : / تهیونگ :&
ا.ت:
شب بود و با جیسو و نیلی قرار بود برم کلاب . بلند شدم یه لباس کوتاه سفید پوشیدم ( عکس لباس رو میزارم )و یک میکاپ لایت کردم و سوار ماشینم شدم و رفتم دم در جیسو نیلی رو دیدم و رفتیم داخل تا پامو گذاشتم داخل بوی الکل خورد به دماغم ، رفتیم نشستیم دور یه میز که که دختر خیلی خوشگلی با سینی پر مشروب آمد پیش ما
من یه نوشیدنی بدون الکل برداشتم و جیسو و نیلی هم با الکل برداشتند . نوشیدنی هامونو خوردیم که اونا بعد رفتن رو پیست رقص که برقصند ، منم کم کم داشت حالم بده میشد اما منکه بدون الکل خورده بودم . داشتم داغ میکردم ، یه پسره آمد نشست کنارم ، دستشو گذاشت رو پام و گفت: خوشگله یه حال نمیدی ؟
/ چی میگی عوضی
پسر: اوه ، خنج ننداز
/ برو گورتو گم کن
پسره : و اگه نکنم
یهو پسره لباشو گذاشت روی لبام ، کلی تقلا کردم اما کنار نمیکشید ، دیگه داشتم رام میشدم ، اشکام سرازیر شدند که یهو یه نفر از پشت پسره گرفت پرت کرد اونور ، دیدم تهیونگ هست ، پسره رو پرت کرد اونور و یه مشت زد تو صورت پسره و اون پسره هم از ترس فرار کرد .
..........................................
تهیونگ:
نشسته بودم داشتم نوشیدنی که دیدم ا.ت و دوتا دختر دیگه که فکر کنم یکیش منشیش بود آمدن داخل ، نشستند دور میز .
جونگ سوک: تهیونگ نگاه کن ، هه این
طرف جایی که میگفت نگاه کردم آره خودش بود ، داشت جای یکی از نوشیدنی های الکلی و غیر الکلی رو جابجا میکرد ، حتما میخواد یه دختر دیگرو بد بخت کنه .
داشتم نگاه دختره میکردم که یهو دیدم رفت طرف میز ا.ت ، واای ا.ت از اون نوشیدنی خورد . همینطور داشتم بهش نگاه میکردم که متوجه شدم که حالش داره خراب میشه و از اونور هه این آمد نشست کنارش . وقتی دیدم ا.ت داره اشک میریزه رفتمو حساب پسره کثیف رو رسیدم
از این به بعد ا.ت : / تهیونگ :&
ا.ت:
شب بود و با جیسو و نیلی قرار بود برم کلاب . بلند شدم یه لباس کوتاه سفید پوشیدم ( عکس لباس رو میزارم )و یک میکاپ لایت کردم و سوار ماشینم شدم و رفتم دم در جیسو نیلی رو دیدم و رفتیم داخل تا پامو گذاشتم داخل بوی الکل خورد به دماغم ، رفتیم نشستیم دور یه میز که که دختر خیلی خوشگلی با سینی پر مشروب آمد پیش ما
من یه نوشیدنی بدون الکل برداشتم و جیسو و نیلی هم با الکل برداشتند . نوشیدنی هامونو خوردیم که اونا بعد رفتن رو پیست رقص که برقصند ، منم کم کم داشت حالم بده میشد اما منکه بدون الکل خورده بودم . داشتم داغ میکردم ، یه پسره آمد نشست کنارم ، دستشو گذاشت رو پام و گفت: خوشگله یه حال نمیدی ؟
/ چی میگی عوضی
پسر: اوه ، خنج ننداز
/ برو گورتو گم کن
پسره : و اگه نکنم
یهو پسره لباشو گذاشت روی لبام ، کلی تقلا کردم اما کنار نمیکشید ، دیگه داشتم رام میشدم ، اشکام سرازیر شدند که یهو یه نفر از پشت پسره گرفت پرت کرد اونور ، دیدم تهیونگ هست ، پسره رو پرت کرد اونور و یه مشت زد تو صورت پسره و اون پسره هم از ترس فرار کرد .
..........................................
تهیونگ:
نشسته بودم داشتم نوشیدنی که دیدم ا.ت و دوتا دختر دیگه که فکر کنم یکیش منشیش بود آمدن داخل ، نشستند دور میز .
جونگ سوک: تهیونگ نگاه کن ، هه این
طرف جایی که میگفت نگاه کردم آره خودش بود ، داشت جای یکی از نوشیدنی های الکلی و غیر الکلی رو جابجا میکرد ، حتما میخواد یه دختر دیگرو بد بخت کنه .
داشتم نگاه دختره میکردم که یهو دیدم رفت طرف میز ا.ت ، واای ا.ت از اون نوشیدنی خورد . همینطور داشتم بهش نگاه میکردم که متوجه شدم که حالش داره خراب میشه و از اونور هه این آمد نشست کنارش . وقتی دیدم ا.ت داره اشک میریزه رفتمو حساب پسره کثیف رو رسیدم
۵.۶k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.