پارت ۲۰
ویو ا.ت
رفتم دم در که ماشینشو دیدم. اومدم برم سمتش که دستم کشیده شد. خواستم جیغ بزنم که دستشو گذاشت رو دهنم
هوسوک. ا.ت منم
خیلی تعجب کرده بودم. اون اینجا جیکار میکرد؟
ا.ت. تو چرا اینجایی؟
هوسوک. دختر تو دیوونه شدی؟
ا.ت. نگران نباش
هوسوک. چیچیو نگران نباش؟
ا.ت. اون منو نمیشناسه هوسوک
هوسوک. پدرش که تورو میشناسه
ا.ت. اون منو وقتی بچه بودم دیده پس الان نمیشناسه در ضمن اگه منو میشناخت اون روز تو بیمارستان سعی میکرد منو بکشه
هوسوک. اینو بگیر
ا.ت. این چیه؟
یه گردنبند بود که بهش الماس های قرمز وصل شده بود
هوسوک. این گردنبندو ببند رو گردنت. ردیابه و اگه سه بار بزنی روی این الماس سومی ما میتونیم صداتو بشنویم و اگه میخواستی دیگه صداتو نشنویم کافیه ۳ بار دیگه بزنی روش
ا.ت. چه باحال
هوسوک. اینم گوشوارشه که میتونی صدای ما رو باهاش بشنوی
ا.ت. پشمام
هوسوک. تازه این چیزی نیست
ا.ت. یا خدا دیرم شد باید برم
هوسوک. برو اما کاشکی داداشت اینجا بود و میدید چقدر خوشگل شدی
ا.ت. کاشکی...
ا.ت. من دیگه برم خدافظ
هوسوک. خدافظ
رفتم و سوار ماشینش شدم
جیمین. شماره بده پاره کنیم
ا.ت. آقا مزاحم نشین من دوس پسر دارم
جیمین. دیوونه ( خنده )
ا.ت. دیوونه خودتی
جیمین. عجب بی تربیتیه
ا.ت. کجا میخواییم بریم؟
جیمین. گفتم که رستوران
ا.ت. خب باهوش کدوم رستوران؟
جیمین. رستوران .... ( مثلا اسمشه )
ا.ت. ( تو ذهنش میگه ) این همونیه که با کوک میرفتیم
جیمین. چه خبر از یونا؟
ا.ت. عجب آدمیه
جیمین. چرا خب چه عیب داره؟
ا.ت. آخه آیکیو تو حال اونو واسه چی میخوای؟ مثلا من دوس دخترتمااا
جیمین. چه گیری کردیم
ا.ت. عادت میکنی
جیمین. خب رسیدیم
جیمین پیاده شد اومدم درو باز کنم که خودش درو برام باز کرد
جیمین. بفرمایید از این طرف
ا.ت. ( خنده ) نکنه میخوای غذا رو هم دهنم کنی؟
جیمین. اگه لازم باشه چرا که نه
ا.ت. نه دیگه اونو خودم میخورم
جیمین. حالا ببینیم چی میشه
ا.ت. عجب گیری کردیم
جیمین. بریم تو
رفتیم تو و روی یه میز نشستیم
گارسون. چی میل دارید؟
ا.ت. ....... ( غذا رو گفت )
جیمین. منم همونو میخوام
جیمین. تو چجوری بدون نگاه کردن به منو غذا رو سفارش دادی؟
ا.ت. خبب قبلا اومده بودم اینجا
جیمین. آها
ا.ت. بابابزرگت حالشون خوب شد؟
جیمین. نمیدونم
ا.ت. نمیدونی؟
جیمین. نه مگه من هر روز اونجام؟
ا.ت. نه
ا.ت. چرا اینجا فقط ماییم؟
جیمین. چون من همهی صندلی ها رو رزرو کردم
ا.ت. شوخی میکنی؟
جیمین. نه
ا.ت. چرا همچین کاری کردی؟
جیمین. چون نمیخواستم گسی مزاحممون بشه
ا.ت. اوکی
جیمین. دیگه هم همچین لباسی نپوش
ا.ت. چرا؟
جیمین. همه چیت معلومه
ا.ت. همه چیم؟ ( خنده ) حتی خطد سینمم معلوم نیست
جیمین. ترقوت معلومه
ا.ت. ( خنده ) چرا غیرتی میشی؟
جیمین. خب لباست بازه ( حرص )
ا.ت. آقای پارک هر لباسی بخوام میپوشم ( خنده )
جیمین. آها باشه
غذا رو آورن و شروع کردیم به خوردن که یه چیزی شنیدم
هوسوک. چی سفارش دادی؟
ا.ت. ( تو ذهنش ) عجب فوضولیه
سه بار زدم رو دستبنده
ا.ت. جیمین این .... ( اسم غذاعه ) خیلی خوشمزست عاشقشم
دوباره سه بار زدم روش تا خاموش شه
جیمین. آره اینجا هم خیلی خوب درست میکنه
هوسوک. آره منم خوردم غذای خوشمزه ایه
غذا رو خوردیم و خواستیم بریم که جیمین دستمو کشید
ا.ت. چیزی شده؟
جیمین. زوده واسهی اینکه ببوسمت؟
ا.ت. نه ( خنده )
جیمین لباشو گذاشت رو لبام و خیلی حرفهای بوسید. وقتی نفس کم آوردیم جدا شدیم از هم
ا.ت. قبل من چند نفرو بوسیدی؟
جیمین. چطور؟
ا.ت. بگو
جیمین. تو اولیشی
ا.ت. دروغ نگووو
جیمین. به خدا ( خنده )
ا.ت. خیلی خوب باشه
رفتیم و سوار ماشین شدیم و منو رسوند خونه
رفتم دم در که ماشینشو دیدم. اومدم برم سمتش که دستم کشیده شد. خواستم جیغ بزنم که دستشو گذاشت رو دهنم
هوسوک. ا.ت منم
خیلی تعجب کرده بودم. اون اینجا جیکار میکرد؟
ا.ت. تو چرا اینجایی؟
هوسوک. دختر تو دیوونه شدی؟
ا.ت. نگران نباش
هوسوک. چیچیو نگران نباش؟
ا.ت. اون منو نمیشناسه هوسوک
هوسوک. پدرش که تورو میشناسه
ا.ت. اون منو وقتی بچه بودم دیده پس الان نمیشناسه در ضمن اگه منو میشناخت اون روز تو بیمارستان سعی میکرد منو بکشه
هوسوک. اینو بگیر
ا.ت. این چیه؟
یه گردنبند بود که بهش الماس های قرمز وصل شده بود
هوسوک. این گردنبندو ببند رو گردنت. ردیابه و اگه سه بار بزنی روی این الماس سومی ما میتونیم صداتو بشنویم و اگه میخواستی دیگه صداتو نشنویم کافیه ۳ بار دیگه بزنی روش
ا.ت. چه باحال
هوسوک. اینم گوشوارشه که میتونی صدای ما رو باهاش بشنوی
ا.ت. پشمام
هوسوک. تازه این چیزی نیست
ا.ت. یا خدا دیرم شد باید برم
هوسوک. برو اما کاشکی داداشت اینجا بود و میدید چقدر خوشگل شدی
ا.ت. کاشکی...
ا.ت. من دیگه برم خدافظ
هوسوک. خدافظ
رفتم و سوار ماشینش شدم
جیمین. شماره بده پاره کنیم
ا.ت. آقا مزاحم نشین من دوس پسر دارم
جیمین. دیوونه ( خنده )
ا.ت. دیوونه خودتی
جیمین. عجب بی تربیتیه
ا.ت. کجا میخواییم بریم؟
جیمین. گفتم که رستوران
ا.ت. خب باهوش کدوم رستوران؟
جیمین. رستوران .... ( مثلا اسمشه )
ا.ت. ( تو ذهنش میگه ) این همونیه که با کوک میرفتیم
جیمین. چه خبر از یونا؟
ا.ت. عجب آدمیه
جیمین. چرا خب چه عیب داره؟
ا.ت. آخه آیکیو تو حال اونو واسه چی میخوای؟ مثلا من دوس دخترتمااا
جیمین. چه گیری کردیم
ا.ت. عادت میکنی
جیمین. خب رسیدیم
جیمین پیاده شد اومدم درو باز کنم که خودش درو برام باز کرد
جیمین. بفرمایید از این طرف
ا.ت. ( خنده ) نکنه میخوای غذا رو هم دهنم کنی؟
جیمین. اگه لازم باشه چرا که نه
ا.ت. نه دیگه اونو خودم میخورم
جیمین. حالا ببینیم چی میشه
ا.ت. عجب گیری کردیم
جیمین. بریم تو
رفتیم تو و روی یه میز نشستیم
گارسون. چی میل دارید؟
ا.ت. ....... ( غذا رو گفت )
جیمین. منم همونو میخوام
جیمین. تو چجوری بدون نگاه کردن به منو غذا رو سفارش دادی؟
ا.ت. خبب قبلا اومده بودم اینجا
جیمین. آها
ا.ت. بابابزرگت حالشون خوب شد؟
جیمین. نمیدونم
ا.ت. نمیدونی؟
جیمین. نه مگه من هر روز اونجام؟
ا.ت. نه
ا.ت. چرا اینجا فقط ماییم؟
جیمین. چون من همهی صندلی ها رو رزرو کردم
ا.ت. شوخی میکنی؟
جیمین. نه
ا.ت. چرا همچین کاری کردی؟
جیمین. چون نمیخواستم گسی مزاحممون بشه
ا.ت. اوکی
جیمین. دیگه هم همچین لباسی نپوش
ا.ت. چرا؟
جیمین. همه چیت معلومه
ا.ت. همه چیم؟ ( خنده ) حتی خطد سینمم معلوم نیست
جیمین. ترقوت معلومه
ا.ت. ( خنده ) چرا غیرتی میشی؟
جیمین. خب لباست بازه ( حرص )
ا.ت. آقای پارک هر لباسی بخوام میپوشم ( خنده )
جیمین. آها باشه
غذا رو آورن و شروع کردیم به خوردن که یه چیزی شنیدم
هوسوک. چی سفارش دادی؟
ا.ت. ( تو ذهنش ) عجب فوضولیه
سه بار زدم رو دستبنده
ا.ت. جیمین این .... ( اسم غذاعه ) خیلی خوشمزست عاشقشم
دوباره سه بار زدم روش تا خاموش شه
جیمین. آره اینجا هم خیلی خوب درست میکنه
هوسوک. آره منم خوردم غذای خوشمزه ایه
غذا رو خوردیم و خواستیم بریم که جیمین دستمو کشید
ا.ت. چیزی شده؟
جیمین. زوده واسهی اینکه ببوسمت؟
ا.ت. نه ( خنده )
جیمین لباشو گذاشت رو لبام و خیلی حرفهای بوسید. وقتی نفس کم آوردیم جدا شدیم از هم
ا.ت. قبل من چند نفرو بوسیدی؟
جیمین. چطور؟
ا.ت. بگو
جیمین. تو اولیشی
ا.ت. دروغ نگووو
جیمین. به خدا ( خنده )
ا.ت. خیلی خوب باشه
رفتیم و سوار ماشین شدیم و منو رسوند خونه
۶.۳k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.