دانشگاه بی قانون
⛓️🔗دانشگاه بی قانون🔗⛓️
⛓️🔗 پارت ۵۴🔗⛓️
⛓️🖤ویو کوک🖤⛓️
اومد بگیره که از دستش شیر موز رو گرفتم لواشکم قایم کردم با تعجب نگام میکرد یهو صورتش غمگین شد نشست سر جاش خودشو بغل کرد شروع کرد به گریه کردن با تعجب نگاش کردم کوک: واقعا داری گریه میکنی یهو سرشو بلند کرد صورتشو دیدم واقعااااا داشت گریه میکرد یوری: لواشکامو بده عرررر( درحال گریه کردن ) منم ا، فرصت استفاده کردم آروم گوشیمو تو حالته ضبط کردن گذاشتم ازش فیلم گرفتم یزره فیلم گرفت بعد لواشکارو دادم بهش آروم شد ضبط رو قطع کردم از عمد زنگ زدم به تهیونگ گذاشتم رو بلندگو تهیونگ: چطوری کوک کوک: مرسی خوبم تو چطوری تهیونگ: منم توهم کاری داشتی کوک: ارع ی کاری دارم تهیونگ: چکار کوک: این فیلمی که برات میفرستم تو گروه دانشگاه پخش کنی تهیونگ : حالا فیلم چی هست کوک: گریه کردن یوری یهو یوری برگشت سمتم به بلند شد اومد گوشیو ازم بگیره نزاشتم که افتادروم تصادفی همدیگه رو بو..سیدیم ۲ ثانیه تو اون حالت به هم نگاه کردیم که یوری با خجالت از روم بلندشد صورتشو سمت پنجره قایم کرد قشنگ معلوم بود دوباره گوجه شده کوک: 🤣🤣🤣🤣 یوری بدتر خودشو قایم کرد کوک: خب اگر بو..س میخواستی چرا به خودم نگفتی کوچولو یوری: کوک ساکت شو خدایا آخه چرا باید اولین بو..سم با این باشه کوک: از خداتم باشه برگشت با صورت قرمزش نگام کرد منم لپشو گرفتم کشیدم کوک: آخی کوچولووو یوری: آخی کوکییی کوک: آخی یبوست یوری بلندشد دوباره بزنه که گفتم کوک: نکن الان ی بو..س دیگه اتفاق میفته بعد تو میگی من نکردم یوری: فقط بریم خونه راه افتادم به سمت خونه وقتی رسیدم یوری سریع از ماشین پیاده شد رفت تو خونه سریع از پله ها بالا رفت رفت تو اتاقش درم محکم بست ناراحت شد؟
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
سریع رفتم اتاقم خودمو انداختم رو تخت سرمو کردم تو بالش با هیجان گفتم یوری: عرررررررر ...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه♥️✨️
⛓️🔗 پارت ۵۴🔗⛓️
⛓️🖤ویو کوک🖤⛓️
اومد بگیره که از دستش شیر موز رو گرفتم لواشکم قایم کردم با تعجب نگام میکرد یهو صورتش غمگین شد نشست سر جاش خودشو بغل کرد شروع کرد به گریه کردن با تعجب نگاش کردم کوک: واقعا داری گریه میکنی یهو سرشو بلند کرد صورتشو دیدم واقعااااا داشت گریه میکرد یوری: لواشکامو بده عرررر( درحال گریه کردن ) منم ا، فرصت استفاده کردم آروم گوشیمو تو حالته ضبط کردن گذاشتم ازش فیلم گرفتم یزره فیلم گرفت بعد لواشکارو دادم بهش آروم شد ضبط رو قطع کردم از عمد زنگ زدم به تهیونگ گذاشتم رو بلندگو تهیونگ: چطوری کوک کوک: مرسی خوبم تو چطوری تهیونگ: منم توهم کاری داشتی کوک: ارع ی کاری دارم تهیونگ: چکار کوک: این فیلمی که برات میفرستم تو گروه دانشگاه پخش کنی تهیونگ : حالا فیلم چی هست کوک: گریه کردن یوری یهو یوری برگشت سمتم به بلند شد اومد گوشیو ازم بگیره نزاشتم که افتادروم تصادفی همدیگه رو بو..سیدیم ۲ ثانیه تو اون حالت به هم نگاه کردیم که یوری با خجالت از روم بلندشد صورتشو سمت پنجره قایم کرد قشنگ معلوم بود دوباره گوجه شده کوک: 🤣🤣🤣🤣 یوری بدتر خودشو قایم کرد کوک: خب اگر بو..س میخواستی چرا به خودم نگفتی کوچولو یوری: کوک ساکت شو خدایا آخه چرا باید اولین بو..سم با این باشه کوک: از خداتم باشه برگشت با صورت قرمزش نگام کرد منم لپشو گرفتم کشیدم کوک: آخی کوچولووو یوری: آخی کوکییی کوک: آخی یبوست یوری بلندشد دوباره بزنه که گفتم کوک: نکن الان ی بو..س دیگه اتفاق میفته بعد تو میگی من نکردم یوری: فقط بریم خونه راه افتادم به سمت خونه وقتی رسیدم یوری سریع از ماشین پیاده شد رفت تو خونه سریع از پله ها بالا رفت رفت تو اتاقش درم محکم بست ناراحت شد؟
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
سریع رفتم اتاقم خودمو انداختم رو تخت سرمو کردم تو بالش با هیجان گفتم یوری: عرررررررر ...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه♥️✨️
۲۳.۴k
۱۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.