حق انتخواب 33
وقتی رسیدن خونه جینا، جینا رفت لباس سک30 پوشید و اومد
تهیونگ:واقعا فکر کردی من ا.ت رو ول میکنم میام با تو؟ 😏
جینا: اره به راحتی.
تهیونگ:سخت در اشتباهی. هه اون بیبی گرل منه فقط اومدم ریخت کریهتو ببینم و ازت انتقام بچمو با عشقمو بگیرم😏
تو در حدی نیستی ک من بکن*مت
( 😐💔)
جینا: باش من وقتی تحریکت کردم میبینم.
جینا اومد به تهیونگ دست بزنه ک تهیونگ دست جینا رو گرفت و کاری کرد که جینا بیوفته روی زمین.
تهیونگ:خب وقتشه ک بگی غلط کردم شاید آروم تر انتقام بگیرم! 😏
جینا :عمرا
تهیونگ :خودت خواستی
تهیونگ جینا رو بلند کرد و برد داخل اتاق و جینا رو بست به تخت.
با شلاقی ک از یکی از دوستاش ک سوار کاره گرفته بود
به جینا شلاق میزد.
جینا گریه میکرد و جیغ میزد ولی تهیونگ دس بردار نبود.
انقدر شلاق زد به پاهای جینا ک پاهاش خون افتاده بود.
جینا:غلط کردم!! بس کن!! خواهش میکنم!
تهیونگ: از همین امروز به بعد اگر فقط حتی اسمتو بشنوم میام سراقت زندت نمیزارم!!!
من ا. ت رو به هیچ قیمتی از دست نمیدم مطمئن باش .
تهیونگ دستای جینا رو باز نمیکنه و از خونه جینا بیرون میره .
وقتی توی راه بود از بیمارستان زنگ زدن و گفتن بچه از بین رفته.
و تهیونگ عصبی بود (سر قضیه جینا)و عصبی تر شد.
وقتی رسید خونه دید ا.ت داره توی آشپز خونه غذا درست میکنه.
تهیونگ:سلام چاگیا...مثل اینکه اون آمپوله که بهت زد اثر کرده چه بویی میاد به!
ا. ت :.....
تهیونگ:ا.ت؟ قهری؟
ا.ت:......
تهیونگ ا.ت؟
ا.ت:با من حرف نزن من قهرمヾ(^-^)ノ
تهیونگ اومد از پشت بغلت کرد و سرتو بوسید.
تهیونگ:وای چاگیا من عاشق بوی تنتم!
ا.ت:با حالت کیوت... ولی من قهرم...
تهیونگ:واقعا فکر کردی من ا.ت رو ول میکنم میام با تو؟ 😏
جینا: اره به راحتی.
تهیونگ:سخت در اشتباهی. هه اون بیبی گرل منه فقط اومدم ریخت کریهتو ببینم و ازت انتقام بچمو با عشقمو بگیرم😏
تو در حدی نیستی ک من بکن*مت
( 😐💔)
جینا: باش من وقتی تحریکت کردم میبینم.
جینا اومد به تهیونگ دست بزنه ک تهیونگ دست جینا رو گرفت و کاری کرد که جینا بیوفته روی زمین.
تهیونگ:خب وقتشه ک بگی غلط کردم شاید آروم تر انتقام بگیرم! 😏
جینا :عمرا
تهیونگ :خودت خواستی
تهیونگ جینا رو بلند کرد و برد داخل اتاق و جینا رو بست به تخت.
با شلاقی ک از یکی از دوستاش ک سوار کاره گرفته بود
به جینا شلاق میزد.
جینا گریه میکرد و جیغ میزد ولی تهیونگ دس بردار نبود.
انقدر شلاق زد به پاهای جینا ک پاهاش خون افتاده بود.
جینا:غلط کردم!! بس کن!! خواهش میکنم!
تهیونگ: از همین امروز به بعد اگر فقط حتی اسمتو بشنوم میام سراقت زندت نمیزارم!!!
من ا. ت رو به هیچ قیمتی از دست نمیدم مطمئن باش .
تهیونگ دستای جینا رو باز نمیکنه و از خونه جینا بیرون میره .
وقتی توی راه بود از بیمارستان زنگ زدن و گفتن بچه از بین رفته.
و تهیونگ عصبی بود (سر قضیه جینا)و عصبی تر شد.
وقتی رسید خونه دید ا.ت داره توی آشپز خونه غذا درست میکنه.
تهیونگ:سلام چاگیا...مثل اینکه اون آمپوله که بهت زد اثر کرده چه بویی میاد به!
ا. ت :.....
تهیونگ:ا.ت؟ قهری؟
ا.ت:......
تهیونگ ا.ت؟
ا.ت:با من حرف نزن من قهرمヾ(^-^)ノ
تهیونگ اومد از پشت بغلت کرد و سرتو بوسید.
تهیونگ:وای چاگیا من عاشق بوی تنتم!
ا.ت:با حالت کیوت... ولی من قهرم...
۲۰.۵k
۱۸ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.