شوهر سخت گیر من فصل دوم پارت 19
«شوهر سخت گیر منᰔᩚفصل دوم»
ᥣᥲძᥡᰔᩚȷᥱ᥆ᥒȷk
پارت19ᰔᩚ
ا.ت:
از بیمارستان خارج شدیم و سوار ماشین شدیم و راه افتادیم به سمت خونه چند دقیقه تو راه بودیم و رسیدیم خونه و وارد خونه شدیم
پ« چیشد
کوک« هیچی دو روز دیگه نتیجش میاد
و جنی و جیسون رفتن اتاقشون
پ« خوبه
م« دخترم خوبی چیزیت که نشده نوه ام خوبه چیزیش که نشده
ا.ت« وای مادر اروم باشین چیزی که نشده ما هر دومون خیلی خوبیم
م« شکر
ا.ت« حتی عالیم هیت بیایید اینو ببینید
م« بدش من، وای خیلی کوچولو هست بابای جونگ کوک بگیرش نوه ات خیلی کوچولو هست
پ« اره
ا.ت« من میرم بالا اتاقم
کوک« باشه برو ولی مواظب باش مثل اون دفعه از پله ها نیوفتی بچم سقط بشه
ا.ت« باشه
م« اصلا چطوره اتاقتون پایین باشه
ا.ت« نه من همیشه اتاقم بالای بوده
کوک« تو یکی حرف نزن، اره مامان خوبه
م« باشه پس من به خدمتکار میگم واسه فردا اتاقتونو اماده کنه
دیگه خسته بودم از پله ها رفتم بالا با خودم فکر کردم یه سری به جیسون بزنم پس رفتم اتاق جنی که دیدم اتاقش به هم ریخته رو مبل ها غذا ریخته رو تخت نوشیدنی ریخته جیسون داره با ارایش های جنی بازی میکنه رژ لب رو رو گرفته تمام صورتش قرمزه جنی ام یه گوشی مشغول گوشیشه حالم بهم خورد زود رفتم اتاقم که دیدم جونگ کوک رو تخت نشسته
کوک« اومدی
ا.ت« تو کی اومدی
کوک« همین الان، بیا بشین و رفتم کنارش نشستم
کوک« تو هم مامان خوبی هستی هم بچه ها تو رو دوست دارن هم تو اونا رو ولی چرا بچه نمیخوای واسش قضیه ی اتاق جنی رو تعریف کردم
ا.ت« برای همین بچه نمیخوام
کوک« خوب بچه به همیناشه در ضمن بچم به باباش میره
ا.ت« نکه باباش عالیه
کوک« بله هست
ا.ت« خود شیفته
﴿دو روز بعد﴾
ا.ت:
امروز دیگه نتیجه ی ازمایش میاد امیدوارم اون بچه جیسون مال جونگ کوک نباشه و گرنه من نابود میشم داشتم فکر میکردم که با صدای در عمارت به خودم اومدم خدمتکار در رو باز کرد پستچی بود دستش یه پاکت بود خدمتکار امضا زد و پستچی رفت
ا.ت« اون پاکت رو بیار
خ« چشم خانوم و خدمتکار پاکت رو اورد رو پاکت نوشته بود نتیجه ی ازمایش دی ان ای جونگ کوک و جیسون پس همه رو صدا زدم« همه بیایین پایین نتیجه ی ازمایش اومده*با صدای بلند**با صدای بلند*
همه اومدن و من پاکت رو باز کردم و خوندم نتیجه ی ازمایش........
حمایت
اگه پارت بعد رو زود نزاشتم بدونید مشکلی دارم یا پیجم مسدود شده برای همین این پیجو فالو کنید @lady_jeon
شرط:
لایک« 200
کامنت« حتما بزارین
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#سناریو
#اسمات
#وانشات
ᥣᥲძᥡᰔᩚȷᥱ᥆ᥒȷk
پارت19ᰔᩚ
ا.ت:
از بیمارستان خارج شدیم و سوار ماشین شدیم و راه افتادیم به سمت خونه چند دقیقه تو راه بودیم و رسیدیم خونه و وارد خونه شدیم
پ« چیشد
کوک« هیچی دو روز دیگه نتیجش میاد
و جنی و جیسون رفتن اتاقشون
پ« خوبه
م« دخترم خوبی چیزیت که نشده نوه ام خوبه چیزیش که نشده
ا.ت« وای مادر اروم باشین چیزی که نشده ما هر دومون خیلی خوبیم
م« شکر
ا.ت« حتی عالیم هیت بیایید اینو ببینید
م« بدش من، وای خیلی کوچولو هست بابای جونگ کوک بگیرش نوه ات خیلی کوچولو هست
پ« اره
ا.ت« من میرم بالا اتاقم
کوک« باشه برو ولی مواظب باش مثل اون دفعه از پله ها نیوفتی بچم سقط بشه
ا.ت« باشه
م« اصلا چطوره اتاقتون پایین باشه
ا.ت« نه من همیشه اتاقم بالای بوده
کوک« تو یکی حرف نزن، اره مامان خوبه
م« باشه پس من به خدمتکار میگم واسه فردا اتاقتونو اماده کنه
دیگه خسته بودم از پله ها رفتم بالا با خودم فکر کردم یه سری به جیسون بزنم پس رفتم اتاق جنی که دیدم اتاقش به هم ریخته رو مبل ها غذا ریخته رو تخت نوشیدنی ریخته جیسون داره با ارایش های جنی بازی میکنه رژ لب رو رو گرفته تمام صورتش قرمزه جنی ام یه گوشی مشغول گوشیشه حالم بهم خورد زود رفتم اتاقم که دیدم جونگ کوک رو تخت نشسته
کوک« اومدی
ا.ت« تو کی اومدی
کوک« همین الان، بیا بشین و رفتم کنارش نشستم
کوک« تو هم مامان خوبی هستی هم بچه ها تو رو دوست دارن هم تو اونا رو ولی چرا بچه نمیخوای واسش قضیه ی اتاق جنی رو تعریف کردم
ا.ت« برای همین بچه نمیخوام
کوک« خوب بچه به همیناشه در ضمن بچم به باباش میره
ا.ت« نکه باباش عالیه
کوک« بله هست
ا.ت« خود شیفته
﴿دو روز بعد﴾
ا.ت:
امروز دیگه نتیجه ی ازمایش میاد امیدوارم اون بچه جیسون مال جونگ کوک نباشه و گرنه من نابود میشم داشتم فکر میکردم که با صدای در عمارت به خودم اومدم خدمتکار در رو باز کرد پستچی بود دستش یه پاکت بود خدمتکار امضا زد و پستچی رفت
ا.ت« اون پاکت رو بیار
خ« چشم خانوم و خدمتکار پاکت رو اورد رو پاکت نوشته بود نتیجه ی ازمایش دی ان ای جونگ کوک و جیسون پس همه رو صدا زدم« همه بیایین پایین نتیجه ی ازمایش اومده*با صدای بلند**با صدای بلند*
همه اومدن و من پاکت رو باز کردم و خوندم نتیجه ی ازمایش........
حمایت
اگه پارت بعد رو زود نزاشتم بدونید مشکلی دارم یا پیجم مسدود شده برای همین این پیجو فالو کنید @lady_jeon
شرط:
لایک« 200
کامنت« حتما بزارین
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#سناریو
#اسمات
#وانشات
۱۰۳.۳k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.