pt 1۴
دکتر:باید بیشتر مراقب همسرتون باشید کوک:حتما مراقبشم باهاش حرف نزدم تا رسیدم خونه دستمو گرفت کشیدم سمت خودش یواش کمرمو گرفت من:ولم کن کوک:ولت نمیکنم ببخشید نمیدونم چرا اینجوری شدم ولی عشقم من تو رو خیلی دوست دارم خرگوشا جفتشونو خیلی دوست دارن منم تو رو دوست دارم نمیزارم دیگه ازیت باشی میخواس تنبیهم کن فحشم بده کتکم بزن ولی قهر نکن زندگیم خرگوشی ناراحته من:مگه میتونم نبخشمت خرگوشم میبخشم منم بغلش کردم پیشونیمو با لبمو بوسید کوک:من عاشقتم من:منم عاشقتم منو بلند کرد برد تو اتاق خوابوندم کوک:باید استراحت کنی عزیزم
یک سال بعد
بچمو به دنیا اومد الان ۷ ماهشه اسمشو سوجین گذاشتیم سوجین بلخره خوابید و من تونستم یکم استراحت کنم خوابیدم چشمامو باز کردم دیدم چهره ناناز سوجین جلو صورتمه و چشماش بازه من:خرگوش کوچولو من کی بیدار شدی لبخند زد
یک سال بعد
بچمو به دنیا اومد الان ۷ ماهشه اسمشو سوجین گذاشتیم سوجین بلخره خوابید و من تونستم یکم استراحت کنم خوابیدم چشمامو باز کردم دیدم چهره ناناز سوجین جلو صورتمه و چشماش بازه من:خرگوش کوچولو من کی بیدار شدی لبخند زد
۲۰.۱k
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.