سریال زندگی ترسناک قسمت ۴

منو تو آزمایش گاه گزاشتن ولی بعد...
دیدم دوبارهصدای رد پا میاد ایندفعه رفتم جلو ببینم کیه ولی وقتی داشتم میرفتم یکی منو صدا زد

ناشناس : ماریا! ماریا! ماریا! ماریا !ماریا !

من : تو کی هستی اسمم رو از کجا میدونستی

ناشناس: منو یادت نمیاد بچه بودی با دخترم بازی میکردی ولی بعدش رو خودت میدونی

من:اها خب تو کدوم ور هستی


ناشناس : من ! ها من بالای سرتم
من :اهههههههههههههه کمککککککککک

صبح روز بعد.....
*من توی تخت خوابم بودم ولی نمیدونم که چطور اومدم اینجا

من:مامان! مامان!

مامانم: جانم دخترم

من:مامان خودتی اخلاق ات عوض شده

مامان :نه عزیزم من اینجوری بودم

من :باشه من میرم مدرسه

مامان :باشه دخترم برو مدرسه

من سر کلاس یهو از حال رفتم

دوباره من توی اتاقم بودم ولی مامانم همون کار هایی که اول گفت و دوباره مهربون بود

من :مامان خودتی

مامان:اره عزیزم

من: مامان چه مهربون شدی

من :باشه من میرم مدرسه
مامان :باشه برو مدرسه

*مامانم عجیب شده ولی بعد اینکه این حرف رو زدم یکی منو دوباره منو دزدید

ولی وقتی تو ماشین بودم صدای مامانم میومد ولی احساس درد داشتم انگار که یکی منو داشت .......

حمایت یادت نره لایک تا ۱۶ برسه پارت بعدی لطفا پیج ما به بقیه معرفی کنید فالو هاش زیاد شن لطفا حمایت کنید لایک کنید منو خوشحال کنید ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤