گروگان گیر جذاب من ( ۱ )
ویو ا.ت
مثل همیشه از مامانم اجازه گرفتم و رفتم بیرون داشتم قدم میزدم که گوشیمو نگاه کردم وای ساعت۱۱بود مامانم گفته بود باید سرساعت ۹خونه باشم داشتم فکر میکردم که یهو یه ون سیاه اومد جلوی روم وایساد یه نفر با ماسک سیاه یه کیسه مشکی کرد سرم و توی ون رو یادم نمیاد چون بیهوش بودم
ویو ا.ت تموم
+:اینجا کجاس؟
-:هه بیدار شدی
+: ببخشید شما...رو نیشناسم؟
-:اوممم...نه ولی من تورو میشناسم
+:از کجا؟!
-:من گفتم تورو گروگان بگیرن!
+: واقعا!چرا؟
-:چون که خانوادهمن میگن که من باید برای خودم به وارث بیارم بخاطر همین فکر کردم که یه ازدواج کوتاه بکنیم تو برای من یه وارث بیاری و بری به سلامت😌
+:چیییییییی!من..برای..تو..یه.وارث بیارم(تکه تکه گفتن)
-:آره! کی شروع کنیم!
+:هاااااا من اصلا بلد نیستم!
-:مشکل ندارم تمرین میکنیم یاد می گیری!
+:اوم
-:حالا از کی شروع کنیم !از امشب خوبه😈
+:نه...نه...نه(بالکنت)
-:چرا؟اونوقت!
+:چون که....
ادامه دارد....
شرط
۱۰تالایک
۹تا کامنت
ممنون🌸🦋🫰🏻
مثل همیشه از مامانم اجازه گرفتم و رفتم بیرون داشتم قدم میزدم که گوشیمو نگاه کردم وای ساعت۱۱بود مامانم گفته بود باید سرساعت ۹خونه باشم داشتم فکر میکردم که یهو یه ون سیاه اومد جلوی روم وایساد یه نفر با ماسک سیاه یه کیسه مشکی کرد سرم و توی ون رو یادم نمیاد چون بیهوش بودم
ویو ا.ت تموم
+:اینجا کجاس؟
-:هه بیدار شدی
+: ببخشید شما...رو نیشناسم؟
-:اوممم...نه ولی من تورو میشناسم
+:از کجا؟!
-:من گفتم تورو گروگان بگیرن!
+: واقعا!چرا؟
-:چون که خانوادهمن میگن که من باید برای خودم به وارث بیارم بخاطر همین فکر کردم که یه ازدواج کوتاه بکنیم تو برای من یه وارث بیاری و بری به سلامت😌
+:چیییییییی!من..برای..تو..یه.وارث بیارم(تکه تکه گفتن)
-:آره! کی شروع کنیم!
+:هاااااا من اصلا بلد نیستم!
-:مشکل ندارم تمرین میکنیم یاد می گیری!
+:اوم
-:حالا از کی شروع کنیم !از امشب خوبه😈
+:نه...نه...نه(بالکنت)
-:چرا؟اونوقت!
+:چون که....
ادامه دارد....
شرط
۱۰تالایک
۹تا کامنت
ممنون🌸🦋🫰🏻
۷.۳k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.