عاشق خسته ( پارت 15)
جیمین : غلط کردمممممم خاموشش کنننن، تروخدا بگو خاموشش کنه
یونا : ببخشید ولی تازه شروع شده
جیمین : یونا به پات میوفتم تروخداااااا
یونا : چشاتو بیند پسرعمو
هورااااااااا
جیمین : یونا حالم داره بد میشه
یونا : چند دقیقه صب کن
چشمامو بسته بودمو از جیمین غافل شده بودم، صدایی ازش نمیومد
وقتی نگاش کردم دیدم داره رو صندلی بالا میاره، خیلی نگرانش شدم، یه جوری شده بود
تایم ترن هوایی تموم شده بود... جیمین به سختی بلند میشد
پیاده که شدیم بردمش سمت دستشویی
وقتی اومد بیرون حالش بهتر بود، نگرانیم برطرف شد و سوار ماشین شدیمو رفتیم خونه
یونا : جیمینی
جیمین : فقط ساکت شو
یونا : من چیکار کردم
جیمین :باشه تو هیچکاری نکردی فقط دهنتو ببند
یونا از اینکه جیمین باهاش اینطوری حرف زده بود خیلی ناراحت شد و تا خونه با اون حرف نزد، جیمینم همینطور
وقتی رسیدن خونه هرکدوم رفتن یه ور
کوک : اینا چرا شدن شبیه اینایی که کات کردن
نامجون : دعوا کردن؟
تهیونگ : جیمین خوبی ؟
جیمین : نمیخوام چیزی بشنوم
کوک :یونا چیزی گفته؟
جیمین : گفتم نمیخوام چیزی بشنوم برید پی کارتون
تهیونگ : خب نگو از یونا میپرسیم
جیمین : بشینید سر جاتون
جیهوپ : یونا میشه درو باز کنی؟
یونا : برو جیهوپ، میخوام تنها باشم
جیهوپ: منم همینطور... بیا باهم تنها باشیم
یونا : بیا تو
جیهوپ: چرا گریه میکنی
یونا : هیچی نیست
جیهوپ : حالا که گذاشتی بیام داخل حداقل بهم بگو چته
یونا : جیمین
جیهوپ : جیمین چی، اذیتت کرده؟
یونا : نه.. ولی فک کنم من اذیتش کردم
جیهوپ:.......
یونا : ببخشید ولی تازه شروع شده
جیمین : یونا به پات میوفتم تروخداااااا
یونا : چشاتو بیند پسرعمو
هورااااااااا
جیمین : یونا حالم داره بد میشه
یونا : چند دقیقه صب کن
چشمامو بسته بودمو از جیمین غافل شده بودم، صدایی ازش نمیومد
وقتی نگاش کردم دیدم داره رو صندلی بالا میاره، خیلی نگرانش شدم، یه جوری شده بود
تایم ترن هوایی تموم شده بود... جیمین به سختی بلند میشد
پیاده که شدیم بردمش سمت دستشویی
وقتی اومد بیرون حالش بهتر بود، نگرانیم برطرف شد و سوار ماشین شدیمو رفتیم خونه
یونا : جیمینی
جیمین : فقط ساکت شو
یونا : من چیکار کردم
جیمین :باشه تو هیچکاری نکردی فقط دهنتو ببند
یونا از اینکه جیمین باهاش اینطوری حرف زده بود خیلی ناراحت شد و تا خونه با اون حرف نزد، جیمینم همینطور
وقتی رسیدن خونه هرکدوم رفتن یه ور
کوک : اینا چرا شدن شبیه اینایی که کات کردن
نامجون : دعوا کردن؟
تهیونگ : جیمین خوبی ؟
جیمین : نمیخوام چیزی بشنوم
کوک :یونا چیزی گفته؟
جیمین : گفتم نمیخوام چیزی بشنوم برید پی کارتون
تهیونگ : خب نگو از یونا میپرسیم
جیمین : بشینید سر جاتون
جیهوپ : یونا میشه درو باز کنی؟
یونا : برو جیهوپ، میخوام تنها باشم
جیهوپ: منم همینطور... بیا باهم تنها باشیم
یونا : بیا تو
جیهوپ: چرا گریه میکنی
یونا : هیچی نیست
جیهوپ : حالا که گذاشتی بیام داخل حداقل بهم بگو چته
یونا : جیمین
جیهوپ : جیمین چی، اذیتت کرده؟
یونا : نه.. ولی فک کنم من اذیتش کردم
جیهوپ:.......
۱۵.۴k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.