چن پارتی جیمین پارت: ۱۶
ولی این احساسم سرانجام خوبی نداشت
با هانا تو سالن غذاخوری بودیم و داشتیم غذا میگرفتیم که اون پسر داییه عوضیه هانا سونگ کیون با دادی که زد توجه همرو به سمت خودش برد
سونگ کیون: خب دوستان میخوام یه خبر خیلی داغ بهتون بدم(پوزخند)
خیلی ترسیدم ی نگا به جیمین که سر ی میز نشسته سرشو به معنیه نگران نباش تکون داد ولی اگه میگفت ینی به فاک فنامون میداد
حتی هانا که اهمیتی بهش نمیداد هم با تعجب زل زده بود بهش که بفهمه چی میخواد بگه
با دست به منو جیمین اشاره کردو گف
_این دوتا باهمن
خون تو رگام یخ کرد چرا الان باید اینو میگفت چی گیرش میومد
هانا با چشمایی که به خون نشسته بود نگام کردو گف
_این چی میگه
سه جین: هانی برات توضی.....
نزاشت ادامه حرفمو بزنم داد زدو گف
هانا: این حرومزاده چی میگه(داد)
سه جین: هانا بزار توضیح بدم
سونگ کیون: ازونجاییکه جیمین کلی زیرخواب داره حتما سه جینم زیرخواب جدیدشه(پوزخند)
همین حرفش کافی بود تا دوست دیوونم وحشی گریش گل کنه
ظرف غذاشو پرت کرد رو زمین و بدو بدو رفت سمت سونگ کیون و ی مشت مهمون صورتش کرد
نشست روش و تا میخورد زدش هرکاری میکردم نمیتونستم مانعش بشن جونگ کوک چن تا از بچه ها بزور از رو پسره بلندش کردن
دوتا دستاشو اسیر دستاشون کرده بودن مه بازم نرع
سونگ کیون پاشد و خون دور لبشو پاک کردو با همون پوزخند رو مخش گفت
_مگه دروغ میگم پارک جیمینی مه تا دیروز واسه این هرزه قلدری میکردع الان عاشقش شده حتما زیرخواب جدیدشه
تا خواست دوباره سمتش بره برای داغون کردنش جیمین زودتر اومدو پسررو لت و پار کرد
انقد زدش که بیهوش شد
از روش بلند شدو با داد گف
_ببینم شماهام همچین زر هایی بزنین زندگیرو براتون جهنم میکنم
با هانا تو سالن غذاخوری بودیم و داشتیم غذا میگرفتیم که اون پسر داییه عوضیه هانا سونگ کیون با دادی که زد توجه همرو به سمت خودش برد
سونگ کیون: خب دوستان میخوام یه خبر خیلی داغ بهتون بدم(پوزخند)
خیلی ترسیدم ی نگا به جیمین که سر ی میز نشسته سرشو به معنیه نگران نباش تکون داد ولی اگه میگفت ینی به فاک فنامون میداد
حتی هانا که اهمیتی بهش نمیداد هم با تعجب زل زده بود بهش که بفهمه چی میخواد بگه
با دست به منو جیمین اشاره کردو گف
_این دوتا باهمن
خون تو رگام یخ کرد چرا الان باید اینو میگفت چی گیرش میومد
هانا با چشمایی که به خون نشسته بود نگام کردو گف
_این چی میگه
سه جین: هانی برات توضی.....
نزاشت ادامه حرفمو بزنم داد زدو گف
هانا: این حرومزاده چی میگه(داد)
سه جین: هانا بزار توضیح بدم
سونگ کیون: ازونجاییکه جیمین کلی زیرخواب داره حتما سه جینم زیرخواب جدیدشه(پوزخند)
همین حرفش کافی بود تا دوست دیوونم وحشی گریش گل کنه
ظرف غذاشو پرت کرد رو زمین و بدو بدو رفت سمت سونگ کیون و ی مشت مهمون صورتش کرد
نشست روش و تا میخورد زدش هرکاری میکردم نمیتونستم مانعش بشن جونگ کوک چن تا از بچه ها بزور از رو پسره بلندش کردن
دوتا دستاشو اسیر دستاشون کرده بودن مه بازم نرع
سونگ کیون پاشد و خون دور لبشو پاک کردو با همون پوزخند رو مخش گفت
_مگه دروغ میگم پارک جیمینی مه تا دیروز واسه این هرزه قلدری میکردع الان عاشقش شده حتما زیرخواب جدیدشه
تا خواست دوباره سمتش بره برای داغون کردنش جیمین زودتر اومدو پسررو لت و پار کرد
انقد زدش که بیهوش شد
از روش بلند شدو با داد گف
_ببینم شماهام همچین زر هایی بزنین زندگیرو براتون جهنم میکنم
۱۲.۶k
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.