عشق نافرجام
پارت۵
شوگا:ببخشید ات ببخشید شوهر خوبی نبودم ببخشید نفهمیدم ببخشید تقصیر کنه من باهات سرد بودم من نتونستم ازت محافظت کنم ببخشید ...
ات:شوگا چیزی نیست اشکال ندارد آروم باش
شوگا:نه من من زدم تو گوشت من بهت استرس دادم من این کارو کردم من
ات:شوگا اشکالی نداره هنوز سه ماه دیگه مونده ببین هنوز خوبم هنوز زنده هموز مهلت دارم هنوز نمیمیرم
شوگا:نه تو هنوز نمیمیری ات قول بده قول بده زودتر از من نمیری قول بده تا ابد باهامی
ات:شوگااا
شوگا:قول بده (داد)
ات:باشه قول
شوگا:از فردا میای شیمیدرمانی
ات:شوگا اذیت نکن چرا وقتی امیدی نیست بیام شیمی درمانی وقتی امیدی نیست بزار این چند ماه زندگی کنم
شوگا:نگو امیدی نیست تو نمیمیری تو قول دادی ات(گریه میکنه و میشینه زمین )
ات:باشه شوگا عزیزم آروم باش باشه پاشو بریم خونه هوم ؟
وایستادم من باید بهش امید بدم نه اینکه اینجوری بشکنم
رفتیم سوار شدیم رفتیم خونه
شوگا:ات تو برو لباسات عوض کن بیا شام
ات:هوم ؟باشه الان میام
رفتم شام درست کردم میز چیدم ات اومد شام خوردیم رفتیم بخوابیم ات بغل کردم و موهاشو ناز میکردم
ات:شوگااا
شوگا:بله
ات:اگه میدونستم با فهمیدن سرطانم زندگیمون بهتر میشه زودتر بهت میگفتم خیلی خوبه که دوباره برگشتیم به اون زمان
از این حرفش یه بغض بدی توی گلوم اومد و گلوم چنگ میزد
شوگا:به خاطر اون نیست من همیشه دوست داشتم به خاطر رقیب ها که تهدید میکردم زنتو میکشیم تصمیم گرفتم باهات سرد باشم تا از من متنفر بشی و طلاق بگیری تا بهت صدمه نزنن
ات:واقعا ؟چرا همچین کاری کردی حتی اگه رقیب ها منو می کشتن هم باید باهام میبودی
شوگا:ببخشید(سر ات میبوسه)
ات:اشکال نداره
هر دومون به خواب رفتیم تا صبح کابوس مرگ ات میدیدم صبح بلند شدم دیدم ات خوابه پیشونیش بوس کردم به ساعت نگاه کردم وای شیمی درمانی
شوگا:ات ات بلند شو
ات:چی شده پاشو شیمیدرمانی پیر میشه
ات :باشه
فلش بک به بیمارستان
ویو ات
شیمی درمانی تموم شد
پرستار:خوب خانوم خوشگل تموم شد ولی دیگه باید یه فکر برای موهات بکنی
ات:موهام
شوگا:چیزی نیست ات باشه برای فردا درست میشه
پرستار:آفرین
داشتیم میرفتیم که
ات:شوگا میشه من برم بیرون
شوگا:اره باهم میریم
ات:نه تنها میخوام برم لطفا (کیوت)
شوگا:باشه فقط زود برگرد(لپ ات و میکشه)
رفتم عکاسی و برای مراسم خاکسپاری عکس گرفتم هه قشنگ شد آخرین عکسی که موهام هنوز هست هنوز زنده رفتم تا دیر نشده خونه از شانس منم شوگا خونه بود
شوگا:ات اومدی
ات:اوهوم
شوگا:اون چیه چی خریدی
ات:هیچی
شوگا:باشه
رفتم و گذاشتمش کنار کمد کنار تخت که معلوم نشه و رفتم لباسام عوض کردم و رفتم پایین شام خوردیم و خوابیدیم
فلش بک به آرایشگاه ...
شوگا:ببخشید ات ببخشید شوهر خوبی نبودم ببخشید نفهمیدم ببخشید تقصیر کنه من باهات سرد بودم من نتونستم ازت محافظت کنم ببخشید ...
ات:شوگا چیزی نیست اشکال ندارد آروم باش
شوگا:نه من من زدم تو گوشت من بهت استرس دادم من این کارو کردم من
ات:شوگا اشکالی نداره هنوز سه ماه دیگه مونده ببین هنوز خوبم هنوز زنده هموز مهلت دارم هنوز نمیمیرم
شوگا:نه تو هنوز نمیمیری ات قول بده قول بده زودتر از من نمیری قول بده تا ابد باهامی
ات:شوگااا
شوگا:قول بده (داد)
ات:باشه قول
شوگا:از فردا میای شیمیدرمانی
ات:شوگا اذیت نکن چرا وقتی امیدی نیست بیام شیمی درمانی وقتی امیدی نیست بزار این چند ماه زندگی کنم
شوگا:نگو امیدی نیست تو نمیمیری تو قول دادی ات(گریه میکنه و میشینه زمین )
ات:باشه شوگا عزیزم آروم باش باشه پاشو بریم خونه هوم ؟
وایستادم من باید بهش امید بدم نه اینکه اینجوری بشکنم
رفتیم سوار شدیم رفتیم خونه
شوگا:ات تو برو لباسات عوض کن بیا شام
ات:هوم ؟باشه الان میام
رفتم شام درست کردم میز چیدم ات اومد شام خوردیم رفتیم بخوابیم ات بغل کردم و موهاشو ناز میکردم
ات:شوگااا
شوگا:بله
ات:اگه میدونستم با فهمیدن سرطانم زندگیمون بهتر میشه زودتر بهت میگفتم خیلی خوبه که دوباره برگشتیم به اون زمان
از این حرفش یه بغض بدی توی گلوم اومد و گلوم چنگ میزد
شوگا:به خاطر اون نیست من همیشه دوست داشتم به خاطر رقیب ها که تهدید میکردم زنتو میکشیم تصمیم گرفتم باهات سرد باشم تا از من متنفر بشی و طلاق بگیری تا بهت صدمه نزنن
ات:واقعا ؟چرا همچین کاری کردی حتی اگه رقیب ها منو می کشتن هم باید باهام میبودی
شوگا:ببخشید(سر ات میبوسه)
ات:اشکال نداره
هر دومون به خواب رفتیم تا صبح کابوس مرگ ات میدیدم صبح بلند شدم دیدم ات خوابه پیشونیش بوس کردم به ساعت نگاه کردم وای شیمی درمانی
شوگا:ات ات بلند شو
ات:چی شده پاشو شیمیدرمانی پیر میشه
ات :باشه
فلش بک به بیمارستان
ویو ات
شیمی درمانی تموم شد
پرستار:خوب خانوم خوشگل تموم شد ولی دیگه باید یه فکر برای موهات بکنی
ات:موهام
شوگا:چیزی نیست ات باشه برای فردا درست میشه
پرستار:آفرین
داشتیم میرفتیم که
ات:شوگا میشه من برم بیرون
شوگا:اره باهم میریم
ات:نه تنها میخوام برم لطفا (کیوت)
شوگا:باشه فقط زود برگرد(لپ ات و میکشه)
رفتم عکاسی و برای مراسم خاکسپاری عکس گرفتم هه قشنگ شد آخرین عکسی که موهام هنوز هست هنوز زنده رفتم تا دیر نشده خونه از شانس منم شوگا خونه بود
شوگا:ات اومدی
ات:اوهوم
شوگا:اون چیه چی خریدی
ات:هیچی
شوگا:باشه
رفتم و گذاشتمش کنار کمد کنار تخت که معلوم نشه و رفتم لباسام عوض کردم و رفتم پایین شام خوردیم و خوابیدیم
فلش بک به آرایشگاه ...
۵.۶k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.