اروم باش ... part⁴˚₊· ͟͟͞͞➳❥
part⁴˚₊· ͟͟͞͞➳❥
پرستار:اما دکتر شما ووی زمینه تخصص ندارین
جیمین:ولی نمیتونم دست رو دست بزارم تا بیمار از دست بره
جیا تا الان بیهوش بود و این جیمین رو نگران میکرد ، اگه بلایی سر مادر و بچه میومد چی؟
...
جونگین:وایستین..
در و باز کرد و رفتن داخل، اما هیچ اثری ار جیا نبود گوشی همراهشم دوی زمین افتاده بود
م.ج:پس کجاست؟
جونگین: صبر کنین ...
*زنگ زد به جیمین*
خ.پ:الو؟
جونگین:الو جیمین؟
خ.پ:الو جونگین خودتی پسرم؟
جونگین:بله خانم پارک خودمم جیمین هست؟
خ.پ:لطفا خودتو سریع برسون بیمارستان
جونگین:چیشده؟
خ.پ:جیا دردش شروع شده بود و تو خونه نبودی ما اوردیمش اینجا اما عملش نمیکنن تا وقتی تو رضایت ندی
جونگی:ا..الان میام
*میخواست از خونه بره بیرون*
م.ج:کجا میری؟
حونگین:جیا بیمارستانه من باید برم
م.ج:وایستا منم بیام
جونگین:مامان بس کن اگه تو زنگ نمیزدی الان اینطوری نمیشد*داد*
م.ج: ...
جونگین بدون هیچ حرفی از خونه زد بیرون و سوار ماشین شد و راهی شد به سمت بیمارستان
...
جونگین:ج..جیا کجاست؟
ا.پ:سلام پسرم نگران نباش جیمین داره عملش میکنه
جونگین:مگه جیمین توی این کار تخصص داره؟مگه نگفتین به رضایت من نیاز دارن؟
خ.پ:تو معلوم هست تا الان کجایی؟ دختر بیچاره داشت از درد میمرد الانم معلوم نیست که چه بلایی سرش بیاد
جونگین با این حرف خانم پارک بغض کرد:
الان چی میشه؟
ا.پ:معلوم نیست ، باید صبر کرد
که پرستار اومد:
هنوز همراه خانم جیا نیومده؟
جونگین با این حرف پرستار برگشت:
چ..چرا خودمم
پرستار:کجایین شما اقا لطفا همراه من بیاید
جونگین:چشم
...دکتر جیا(همونی که عملش نکرد)...
نشسته بودم توی دفتر کارم و داشتم به جیا فکر میکردم من اجازه همچین کاری و ندارم
* که پرستار سراسیمه وارد شد*
پ:خ..خانم دکتر
د:چیشده؟
پ:دکتر پارک دارن خانم کیم و عمل میکنن
د:چی گفتی؟
پ:ایشون دارم عمل سزارین خانم کیم جیا رو انجام میدن
د:با اجازه کی این کار و کرده*بلند*بریم ببینم
....
پرستار:اما دکتر شما ووی زمینه تخصص ندارین
جیمین:ولی نمیتونم دست رو دست بزارم تا بیمار از دست بره
جیا تا الان بیهوش بود و این جیمین رو نگران میکرد ، اگه بلایی سر مادر و بچه میومد چی؟
...
جونگین:وایستین..
در و باز کرد و رفتن داخل، اما هیچ اثری ار جیا نبود گوشی همراهشم دوی زمین افتاده بود
م.ج:پس کجاست؟
جونگین: صبر کنین ...
*زنگ زد به جیمین*
خ.پ:الو؟
جونگین:الو جیمین؟
خ.پ:الو جونگین خودتی پسرم؟
جونگین:بله خانم پارک خودمم جیمین هست؟
خ.پ:لطفا خودتو سریع برسون بیمارستان
جونگین:چیشده؟
خ.پ:جیا دردش شروع شده بود و تو خونه نبودی ما اوردیمش اینجا اما عملش نمیکنن تا وقتی تو رضایت ندی
جونگی:ا..الان میام
*میخواست از خونه بره بیرون*
م.ج:کجا میری؟
حونگین:جیا بیمارستانه من باید برم
م.ج:وایستا منم بیام
جونگین:مامان بس کن اگه تو زنگ نمیزدی الان اینطوری نمیشد*داد*
م.ج: ...
جونگین بدون هیچ حرفی از خونه زد بیرون و سوار ماشین شد و راهی شد به سمت بیمارستان
...
جونگین:ج..جیا کجاست؟
ا.پ:سلام پسرم نگران نباش جیمین داره عملش میکنه
جونگین:مگه جیمین توی این کار تخصص داره؟مگه نگفتین به رضایت من نیاز دارن؟
خ.پ:تو معلوم هست تا الان کجایی؟ دختر بیچاره داشت از درد میمرد الانم معلوم نیست که چه بلایی سرش بیاد
جونگین با این حرف خانم پارک بغض کرد:
الان چی میشه؟
ا.پ:معلوم نیست ، باید صبر کرد
که پرستار اومد:
هنوز همراه خانم جیا نیومده؟
جونگین با این حرف پرستار برگشت:
چ..چرا خودمم
پرستار:کجایین شما اقا لطفا همراه من بیاید
جونگین:چشم
...دکتر جیا(همونی که عملش نکرد)...
نشسته بودم توی دفتر کارم و داشتم به جیا فکر میکردم من اجازه همچین کاری و ندارم
* که پرستار سراسیمه وارد شد*
پ:خ..خانم دکتر
د:چیشده؟
پ:دکتر پارک دارن خانم کیم و عمل میکنن
د:چی گفتی؟
پ:ایشون دارم عمل سزارین خانم کیم جیا رو انجام میدن
د:با اجازه کی این کار و کرده*بلند*بریم ببینم
....
۳۷.۶k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.