پارت ۱۷ (گزارش نکن)
لینا: نه نمیشه
بورام: هی من بستنی میخام
لینا: بیا بریم بخریممم
جیمین: صب کنید منم بیامممم
بورام
رفتیم بستنی گرفتیم نشسته بودیم رو صندلی خواستم بلند شم دکمه لباس جیمین به تیشرتم گیر کرده بود افتادم و بستنیم افتاد رو زمین
بورام: هی همش تقصیر توعهه(بغض)
جیمین: ببخشید الان یکی دیگ برات میگیرم(خنده)
بورام: نخنددددددد(بغض)
جیمین: باشه حالا بغض نکن
جیمین
رفتم براش یه بستنی گرفتم هنوز
رو زمین نشسته بود داشت با لینا حرف میزد
یه پسره به بورام زل زده بود نزدیکش شدم
جیمین: چیه؟ چرا به اون نگاه میکنی؟
×به تو چه
جیمین : چرا بهش نگاه میکنی؟ (کمی عصبی)
×گمشو دیوونه چقدر دخالت میکنی
جیمین: حق نداری به دوست دخترم زل بزنی فهمیدی؟؟
بورام
جیمین دیر کرده بود نگاه کردم
داشت با یه پسره حرف میزد میخاستم بدونم کیه رفتم نزدیکش که..
بورام: دوست دخترت؟
جیمین: ....
×انگار دوست دخترش نیستی
بورام: هستم به تو چ ربطی داره
(جیمین تعجب کرد دست بورام رو گرف و رفتن پیش لینا)
لینا: اون پسره کیه؟
جیمین: نمیدونم به بورام زل زده بود
لینا: عههه نکنه عاشق بورام شدی؟
(بورام محکم زد تو پای لینا)
جیمین: ....
بورام: هی من بستنی میخام
لینا: بیا بریم بخریممم
جیمین: صب کنید منم بیامممم
بورام
رفتیم بستنی گرفتیم نشسته بودیم رو صندلی خواستم بلند شم دکمه لباس جیمین به تیشرتم گیر کرده بود افتادم و بستنیم افتاد رو زمین
بورام: هی همش تقصیر توعهه(بغض)
جیمین: ببخشید الان یکی دیگ برات میگیرم(خنده)
بورام: نخنددددددد(بغض)
جیمین: باشه حالا بغض نکن
جیمین
رفتم براش یه بستنی گرفتم هنوز
رو زمین نشسته بود داشت با لینا حرف میزد
یه پسره به بورام زل زده بود نزدیکش شدم
جیمین: چیه؟ چرا به اون نگاه میکنی؟
×به تو چه
جیمین : چرا بهش نگاه میکنی؟ (کمی عصبی)
×گمشو دیوونه چقدر دخالت میکنی
جیمین: حق نداری به دوست دخترم زل بزنی فهمیدی؟؟
بورام
جیمین دیر کرده بود نگاه کردم
داشت با یه پسره حرف میزد میخاستم بدونم کیه رفتم نزدیکش که..
بورام: دوست دخترت؟
جیمین: ....
×انگار دوست دخترش نیستی
بورام: هستم به تو چ ربطی داره
(جیمین تعجب کرد دست بورام رو گرف و رفتن پیش لینا)
لینا: اون پسره کیه؟
جیمین: نمیدونم به بورام زل زده بود
لینا: عههه نکنه عاشق بورام شدی؟
(بورام محکم زد تو پای لینا)
جیمین: ....
۵.۶k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.