کوک : اوهوم .. خیلی دوست دارم
کوک : اوهوم .. خیلی دوست دارم
یونا: منم خیلی دوست دارم
.. یک هفته بعد..
ویو کوک
حال یونا بهتر شد از امروز هم باهاش میرم سر کلاسا چون ممکنه بازم اذیتش کنن
پرش زمانی به مدرسه
داشتم با یونا میرفتم سر کلاسا .. تو کلاسا ثبت نام کردها.. که اون دو تا ه.رزه رو دیدم چه لباسای باز هم میپوشن .. راستی امروز روز انتقام گیری یه .. تا من دیدن فرار کردن دویدم دنبالشون از پشت موهاشونو گرفتم و جیغ زدن چون مافیا بودم هیچ کس جرات نداشت کاری کنه حتی مدیر مدرسه شون بردمشون داخل باشگاه قدیمی کم کم بچها اومدن و با نفرت بهشون نگاه میکردن
ویو یونا
از بچها شنیدم که تو باشگاه قدیمی میخوان یکیو بچلونن .. درسته یا نه .. با رزی .. عه با من..رفتیم تو باشگاه که کوک رو دیدم چییییی اونی که میخواد دعوا کنه کوکه واییییییییییی و با نونا و لانا .. اسماشون یادم نی ساری ..
کوک : خوب خوب از کجا شروع کنیم ؟
..پوزخند عصبی..
نونا لط..فااااا ای.ن کارو ن.کن .. با گریه و لکنت..
لونا :ل.ط.فاااا. هر.کاری بگ.ی می.کنی.م.. اینم مث اون یکی ..
کوک نظرت چیه به بدترین شکل ممکن بکشمتون هااااااا .. با داد فقط ها عربده ..
یونا: منم خیلی دوست دارم
.. یک هفته بعد..
ویو کوک
حال یونا بهتر شد از امروز هم باهاش میرم سر کلاسا چون ممکنه بازم اذیتش کنن
پرش زمانی به مدرسه
داشتم با یونا میرفتم سر کلاسا .. تو کلاسا ثبت نام کردها.. که اون دو تا ه.رزه رو دیدم چه لباسای باز هم میپوشن .. راستی امروز روز انتقام گیری یه .. تا من دیدن فرار کردن دویدم دنبالشون از پشت موهاشونو گرفتم و جیغ زدن چون مافیا بودم هیچ کس جرات نداشت کاری کنه حتی مدیر مدرسه شون بردمشون داخل باشگاه قدیمی کم کم بچها اومدن و با نفرت بهشون نگاه میکردن
ویو یونا
از بچها شنیدم که تو باشگاه قدیمی میخوان یکیو بچلونن .. درسته یا نه .. با رزی .. عه با من..رفتیم تو باشگاه که کوک رو دیدم چییییی اونی که میخواد دعوا کنه کوکه واییییییییییی و با نونا و لانا .. اسماشون یادم نی ساری ..
کوک : خوب خوب از کجا شروع کنیم ؟
..پوزخند عصبی..
نونا لط..فااااا ای.ن کارو ن.کن .. با گریه و لکنت..
لونا :ل.ط.فاااا. هر.کاری بگ.ی می.کنی.م.. اینم مث اون یکی ..
کوک نظرت چیه به بدترین شکل ممکن بکشمتون هااااااا .. با داد فقط ها عربده ..
۲.۱k
۰۸ شهریور ۱۴۰۲