( من عاشق یک روانی شدم ) پارت ۶
( همه شون رفتن بیمارستان و تهیونگ و جیمین یه گوشه نشسته بودن و تهیونگ خودش رو مقصر میدونست )
تهیونگ : اون بخاطر من تو این حاله 💔🥲
جیمین : این حرفو نزن داداش گلم من مقصرم باید مواظب عشقم محیا میبودم 🙃💔
تهیونگ : من یه آدم بی غیرتم 🥲
جیمین : این حرفو نزن 🥲💔 دختره فقط پاش شکسته
تهیونگ : من میخوام اولین نفر برم توی اتاقش🥲💔
جیمین : باش برو
( تهیونگ اومد تو اتاقم )
تهیونگ : پاشو . پاشو دوباره منو بزن 🥲💔 پاشوموهامو بکش🥲💔جای تو اینجا نیست 🥲💔 تینا من عاشقتم میفهمی بفهم من با اینکار فقط منو عذاب میدی باور کن عاشقتم 🥲💔🗣️
تهیونگ : اون بخاطر من تو این حاله 💔🥲
جیمین : این حرفو نزن داداش گلم من مقصرم باید مواظب عشقم محیا میبودم 🙃💔
تهیونگ : من یه آدم بی غیرتم 🥲
جیمین : این حرفو نزن 🥲💔 دختره فقط پاش شکسته
تهیونگ : من میخوام اولین نفر برم توی اتاقش🥲💔
جیمین : باش برو
( تهیونگ اومد تو اتاقم )
تهیونگ : پاشو . پاشو دوباره منو بزن 🥲💔 پاشوموهامو بکش🥲💔جای تو اینجا نیست 🥲💔 تینا من عاشقتم میفهمی بفهم من با اینکار فقط منو عذاب میدی باور کن عاشقتم 🥲💔🗣️
۱۶.۸k
۳۰ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.