گاهی به کسی پیام میداد و بعد سریع حذف میکرد تا حداقل یکی
گاهی به کسی پیام میداد و بعد سریع حذف میکرد تا حداقل یکی با دیدن نوتیف اون پیام سراغی ازش بگیره گاهی هم مدتها غیبش میزد تا بلکه کسی نگرانش بشه اما هیچکدوم از اینا باعث نشد حتی یک نفر بخواد حالش رو بپرسه یا باهاش حرف بزنه گاهی هم با سیم های ناکوک گیتارش درد و دل میکرد، بعضی اوقات هم با اون دیوار توی اتاقش که پر از جای مشت بود حرف میزد اما از دیوارم جز جای مشت چیزی نمیدید..
ولی اون فقط یه هم صحبت میخواست..!
*نوشته خودم*
(ر.کاف)
ولی اون فقط یه هم صحبت میخواست..!
*نوشته خودم*
(ر.کاف)
۱۰.۷k
۱۳ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.