زندگی مخفی پارت ۹۷
( این دختر عشق منههه)
#زندگی_مخفی
پارت ۹۷
...دید جونگ کوک....
چشمامو باز کردم
تهیونگ روی زمین نشسته بود و سرشو به دستم تکیه داده بود
بوسه ای روی سرش گذاشتم
و آروم گفتم:آقای کیم
میدونید اگه دخترتون شمارو توی این وضعیت ببینه میزنه میکشتت
اروم و با صدای خواب آلود و بمش گفت:آقای جئون اگه دخترت بدونه چه بلایی سر خودت آوردی
اول تورو میکشه
رورا با تمام قدرت درو کوبوند و اومد تو
منو تهیونگ سه متر پریدیم
رورا:عه خواب بودید
به من چه باید بیدار میشدید
راستی پاشید بدویید سانگاه رو اوردم
جونگکوک:سانگاه کیه
رورا: دوست دخترم که نه ولی زنم
جونگکوک:تو تاپی؟
رورا:نه ...
من باتم هستم
آره دیگه
حالا تهیونگ خودتو جمع کن
سانگاه اومد ها
تهیونگ آروم بلند شد و منم یکم سعی کردم صاف بشینم ولی دلم بد جور درد گرفت و لبم رو فشار دادم
تهیونگ فهمید درد دارم آروم بلندم کرد
و نشوندم
خودشم کنارم نشست
تهیونگ:ما آماده ایم
بگو بیاد
دلم براش تنگ شدههه
رورا:ببینم باهاش لاس میزنی
میرم جونگکوک رو تور میکنما
تهیونگ:عه عه تو منو اینطوری شناختی؟؟؟
کوکی جونم این زر میزنه ولش کن
مگه چشمای من به جز تو کس دیگه ای رو میبینه ؟؟
جونگکوک:تهیونگ خطایی ازت سر بزنه زندت نمیزارما
تهیونگ:قول تهیونگیی (مثل قول پرنیانیییی✨)
رورا:سانگاه بیا تو
سانگاه اومد داخل
یه دختر مو آبی کیوت و خوشگل
خیلی گوگولی بودددد
سانگاه:اوه تهیونگ شییی
خوشحالم از دیدن دوبارت
تهیونگ هم بلند شد و بغلش کرد
تهیونگ:سانگاه شیی بزرگ شدیا
اون موقع یه دختر خرخون بودیااا
سانگاه:میشه حالا به روم نیاری
همه زدیم زیر خنده
سانگاه:سلام من یون سانگاه
هم دبیرستانی تهیونگ
و میشه گفت دوست دختر رورا
جونگکوک:های
جئون جونگکوک
به قول جنی و تهیونگ
همسر ته هستم
سانگاه:پس اگه اینجوریه منم شوهر رورام
همه زدیم زیر خنده
سانگاه:تهیونگ تو بعد از دبیرستان چی کار کردی
پس آسا چی شد
تهیونگ:آسا بهم خیانت کرد و خب به خاطر اینکه کارای خلاف زیادی انجام داده بود به علاوه آوردن این بلا سر جونگکوک
دیروز کشته شد
اونم توسط من
جونگکوک:تهیونگ تو واقعا این کارو کردییی؟؟
تهیونگ:آره آره کردم
سانگاه:اوووو پس انتخاب الهه عشق جونگکوکه درسته
تهیونگ:آره
سانگاه:خب تعریف کن
تهیونگ:......
#زندگی_مخفی
پارت ۹۷
...دید جونگ کوک....
چشمامو باز کردم
تهیونگ روی زمین نشسته بود و سرشو به دستم تکیه داده بود
بوسه ای روی سرش گذاشتم
و آروم گفتم:آقای کیم
میدونید اگه دخترتون شمارو توی این وضعیت ببینه میزنه میکشتت
اروم و با صدای خواب آلود و بمش گفت:آقای جئون اگه دخترت بدونه چه بلایی سر خودت آوردی
اول تورو میکشه
رورا با تمام قدرت درو کوبوند و اومد تو
منو تهیونگ سه متر پریدیم
رورا:عه خواب بودید
به من چه باید بیدار میشدید
راستی پاشید بدویید سانگاه رو اوردم
جونگکوک:سانگاه کیه
رورا: دوست دخترم که نه ولی زنم
جونگکوک:تو تاپی؟
رورا:نه ...
من باتم هستم
آره دیگه
حالا تهیونگ خودتو جمع کن
سانگاه اومد ها
تهیونگ آروم بلند شد و منم یکم سعی کردم صاف بشینم ولی دلم بد جور درد گرفت و لبم رو فشار دادم
تهیونگ فهمید درد دارم آروم بلندم کرد
و نشوندم
خودشم کنارم نشست
تهیونگ:ما آماده ایم
بگو بیاد
دلم براش تنگ شدههه
رورا:ببینم باهاش لاس میزنی
میرم جونگکوک رو تور میکنما
تهیونگ:عه عه تو منو اینطوری شناختی؟؟؟
کوکی جونم این زر میزنه ولش کن
مگه چشمای من به جز تو کس دیگه ای رو میبینه ؟؟
جونگکوک:تهیونگ خطایی ازت سر بزنه زندت نمیزارما
تهیونگ:قول تهیونگیی (مثل قول پرنیانیییی✨)
رورا:سانگاه بیا تو
سانگاه اومد داخل
یه دختر مو آبی کیوت و خوشگل
خیلی گوگولی بودددد
سانگاه:اوه تهیونگ شییی
خوشحالم از دیدن دوبارت
تهیونگ هم بلند شد و بغلش کرد
تهیونگ:سانگاه شیی بزرگ شدیا
اون موقع یه دختر خرخون بودیااا
سانگاه:میشه حالا به روم نیاری
همه زدیم زیر خنده
سانگاه:سلام من یون سانگاه
هم دبیرستانی تهیونگ
و میشه گفت دوست دختر رورا
جونگکوک:های
جئون جونگکوک
به قول جنی و تهیونگ
همسر ته هستم
سانگاه:پس اگه اینجوریه منم شوهر رورام
همه زدیم زیر خنده
سانگاه:تهیونگ تو بعد از دبیرستان چی کار کردی
پس آسا چی شد
تهیونگ:آسا بهم خیانت کرد و خب به خاطر اینکه کارای خلاف زیادی انجام داده بود به علاوه آوردن این بلا سر جونگکوک
دیروز کشته شد
اونم توسط من
جونگکوک:تهیونگ تو واقعا این کارو کردییی؟؟
تهیونگ:آره آره کردم
سانگاه:اوووو پس انتخاب الهه عشق جونگکوکه درسته
تهیونگ:آره
سانگاه:خب تعریف کن
تهیونگ:......
۲.۵k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.