اروم باش ... part⁵˚₊· ͟͟͞͞➳❥
د:با اجازه کی این کار و کرده؟*بلند*بریم ببینم
داشتیم میرفتم که پرستار بخش اومد:
خانم دکتر
د:بله؟
پ.ب:همسر خانم کیم رضایت دادن میتونید عملش ن کنید.
د:ممنون میت نی بری
دکتر سریع خودشو به اتاق عمل رسوند..
جیمین:خوب اماده اید؟
پ:بله دکتر
د:دکتر پارک این چه کاریه؟
جیمین:من مثل شما نیستم دست رو دست بزارم تا بیمارم از دست بره
د:گفتین بیمارتون اما ایشون بیمار من بودن
جیمین:من نمیتونم از کنار ی بیماری که حالش بده به این راحتی بگذرم
د:حالا من اومدم میتونین برین
جیمین:شما برین به وظیفه قانونیتون عمل کنین من اجازه همچین کاری بهتون نمیدم
د:لطفا بفرمایید بیرون
جیمین:این شمایین که مزاحم کار منین شما بفرمایی بیرون
د:ایشون بیمار منه
جیمین:تا چند ساعت پیش بود ولی الان دیگه نیست حالا هم برسن تا نگم بیان ببرنتون
دکتر بدون حرفی از اتاق خارج شد:
پسره پفیوز(خودتی) بهت نشون میدم
...
جیمین:خوب بالاخره تموم شد
پ:د..دکتر چرا بچه گریه نمیکنه؟
جیمین:چی؟؟
پ:ح..حالا چیکار کنیم؟
جیمین:بد جور دست و پاشو گم کرده بود و نمیدونست باید چیکار کنه
....
جونگین:پس چرا نیومده بیرون؟
خ.پ:نگران نباش جیمین کارشو خوب انجام میده
جونگین:ا..اگه بلایی سرشون بیاد من خودمو نمیبخشم*گریه*
ا.ک:اروم باش پسرم امیدوار باش چیزیش نشه
..
بیرون اتاق عمل منتظر بودیم که جیمین با سر و روی اشفته اومد بیرون
...
داشتیم میرفتم که پرستار بخش اومد:
خانم دکتر
د:بله؟
پ.ب:همسر خانم کیم رضایت دادن میتونید عملش ن کنید.
د:ممنون میت نی بری
دکتر سریع خودشو به اتاق عمل رسوند..
جیمین:خوب اماده اید؟
پ:بله دکتر
د:دکتر پارک این چه کاریه؟
جیمین:من مثل شما نیستم دست رو دست بزارم تا بیمارم از دست بره
د:گفتین بیمارتون اما ایشون بیمار من بودن
جیمین:من نمیتونم از کنار ی بیماری که حالش بده به این راحتی بگذرم
د:حالا من اومدم میتونین برین
جیمین:شما برین به وظیفه قانونیتون عمل کنین من اجازه همچین کاری بهتون نمیدم
د:لطفا بفرمایید بیرون
جیمین:این شمایین که مزاحم کار منین شما بفرمایی بیرون
د:ایشون بیمار منه
جیمین:تا چند ساعت پیش بود ولی الان دیگه نیست حالا هم برسن تا نگم بیان ببرنتون
دکتر بدون حرفی از اتاق خارج شد:
پسره پفیوز(خودتی) بهت نشون میدم
...
جیمین:خوب بالاخره تموم شد
پ:د..دکتر چرا بچه گریه نمیکنه؟
جیمین:چی؟؟
پ:ح..حالا چیکار کنیم؟
جیمین:بد جور دست و پاشو گم کرده بود و نمیدونست باید چیکار کنه
....
جونگین:پس چرا نیومده بیرون؟
خ.پ:نگران نباش جیمین کارشو خوب انجام میده
جونگین:ا..اگه بلایی سرشون بیاد من خودمو نمیبخشم*گریه*
ا.ک:اروم باش پسرم امیدوار باش چیزیش نشه
..
بیرون اتاق عمل منتظر بودیم که جیمین با سر و روی اشفته اومد بیرون
...
۳۴.۴k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.