عشق جنگی من
پارت 32
_خوبه حداقل این باغش شیشه همه جارو پشونده
+اوهوم
_بیب نگا اون گلا رو
+چغدر قشنگ
_برام سوال که این دختر چجوری انغدر خوشگل و تو دل بره برعکس بقیه دخترا مثل شینا که تو آمریکا درخواست داده بود و اون دختره که توی دوره دبیرستان بهم گفت عاشقتم گر ساین دختر چی داره که من انغدر دوسش دارم (توی ذهنش)
+وای کوک اینو ببین
_هوم گل رز خیلی شبیه ته
+جو.. نگ کوک(خجالت)
که کوک لباش رو گذاشت رو لبای ا/ت
_بهتره دیگه خجالت نکشی خانم جعون ا/ت
+ک. وک
_میخوام که زنم بشی پس
یک حلقه در آورد
_میدونم این زمان بدی بود ول..
+این بهترین زمانیه که تو بهم درخواست دادی
_پس قبول میکنی صاحب قلبم میشی؟
+اره آره (خوشحال)
_جونگ کوک ا/ت رو بلند کرد و رو هوا چرخوند
_خوب بیبی جعون ب قلبم خوش اومدی
+من که بودم نبودم قبلا
_تو همیشه بودی ولی الان فرق میکنه
+اوهوم
_خوب حالا که ازدواج کردیم بای ب فکر بچه هم باشیم نظرت چیه امب بریم تو کارش
+(زدش) بخاطر همینه کسی درخواست ازدواجت رو قبول نمیکنه
_خوب دیگه چه میشه کرد منم مغز دارم دیگه
+ولی مغز بزغاله از مغز تو بیشتر کار میکنه و تمیز تره
_دیگه فقط کم مونده بود بزغاله هم اضافه بشه این چه مرضی خدا(توی ذهنش)
_بیبی
+جانم ددی
_بلیم خونه خستمه (حالت کیوت)
+تو چرا انغدر کیوتی آخه
_خب دیگه
+بریم
_زود باش تا خیس نشدی
+اوکی
و سوار ماشین شدن
_بیب
+هوممم
که کوک پای ا/ت رو گذاشت روی پای خودش
+آهای
_هیس ساکت
+چیکا میکنی
_دلم پاهات رو خواست منم پاهات رو آوردم روی پاهام
محکم زد ب پای ا/ت
+آخ دردم گرفت
_هَه تازه اولاشه بیب هنو مونده
+یک جوری میگی از ازدواج کردن با تو منصرف بشم 😶
_منصرف هم باشی ددی کوچیکه حسابت رو میرسه
+استغفرالله رب العالمین
_بریم
توی راه همش کوک پاهای ا/ت رو نوازش میکرد
ا اینکه رسیدن
لیندا :ا/ت بدو بیا اینجا
+چطه
لیندا :م. من قرار ازدواج کنم
+کی
لیندا :هفته ی دیگه
+فاخخ
_اتفاقا فردا هم خاله میشی
+برو گمشو
لیندا :چی
+اهه کوک ساکت
_ازش خواستگاری کردم
لیندا :دروغ
تهیونگ :اینجا چخبره
لیندا :ازش خاستگاری کرده
تهیونگ :چیی
_داری عمو میشی
تهیونگ :دروغ
+بابا چه عمویی چه کشکی
_نگران بچه نباش من خودم حلش میکنم
لیندا :9تا بچه بیار اوکی
_حلههه
+خدا منم انسانم ب پا نیاز دارم
تهیونگ :یک هشتا هم اضافه کن
_اونم حله
+خواهران و برادرانم از ماه دیگر اگر دویم من راه نمیرم بدونین من تو ویلچر نشستم
تهیونگ و لیندا :چشم
_حالا عروسیتون کیه هیونگ؟
تهیونگ :هفته ی دیگه
لیندا :شوهر دوستم
کوک:هان
لیندا :فردا میشه با ا/ت برم بازار برا عروسی خرید
کوک:ببینم
+تورو خدا
_بیب
+میدونم قبول نکردی
_هیونگ
تهیونگ :هان
_فردا با ا/ت و زنت و خودم میرم بازار
لیندا :یسسسس
+ملسی عشقم
_خواهش بیبی
_خوبه حداقل این باغش شیشه همه جارو پشونده
+اوهوم
_بیب نگا اون گلا رو
+چغدر قشنگ
_برام سوال که این دختر چجوری انغدر خوشگل و تو دل بره برعکس بقیه دخترا مثل شینا که تو آمریکا درخواست داده بود و اون دختره که توی دوره دبیرستان بهم گفت عاشقتم گر ساین دختر چی داره که من انغدر دوسش دارم (توی ذهنش)
+وای کوک اینو ببین
_هوم گل رز خیلی شبیه ته
+جو.. نگ کوک(خجالت)
که کوک لباش رو گذاشت رو لبای ا/ت
_بهتره دیگه خجالت نکشی خانم جعون ا/ت
+ک. وک
_میخوام که زنم بشی پس
یک حلقه در آورد
_میدونم این زمان بدی بود ول..
+این بهترین زمانیه که تو بهم درخواست دادی
_پس قبول میکنی صاحب قلبم میشی؟
+اره آره (خوشحال)
_جونگ کوک ا/ت رو بلند کرد و رو هوا چرخوند
_خوب بیبی جعون ب قلبم خوش اومدی
+من که بودم نبودم قبلا
_تو همیشه بودی ولی الان فرق میکنه
+اوهوم
_خوب حالا که ازدواج کردیم بای ب فکر بچه هم باشیم نظرت چیه امب بریم تو کارش
+(زدش) بخاطر همینه کسی درخواست ازدواجت رو قبول نمیکنه
_خوب دیگه چه میشه کرد منم مغز دارم دیگه
+ولی مغز بزغاله از مغز تو بیشتر کار میکنه و تمیز تره
_دیگه فقط کم مونده بود بزغاله هم اضافه بشه این چه مرضی خدا(توی ذهنش)
_بیبی
+جانم ددی
_بلیم خونه خستمه (حالت کیوت)
+تو چرا انغدر کیوتی آخه
_خب دیگه
+بریم
_زود باش تا خیس نشدی
+اوکی
و سوار ماشین شدن
_بیب
+هوممم
که کوک پای ا/ت رو گذاشت روی پای خودش
+آهای
_هیس ساکت
+چیکا میکنی
_دلم پاهات رو خواست منم پاهات رو آوردم روی پاهام
محکم زد ب پای ا/ت
+آخ دردم گرفت
_هَه تازه اولاشه بیب هنو مونده
+یک جوری میگی از ازدواج کردن با تو منصرف بشم 😶
_منصرف هم باشی ددی کوچیکه حسابت رو میرسه
+استغفرالله رب العالمین
_بریم
توی راه همش کوک پاهای ا/ت رو نوازش میکرد
ا اینکه رسیدن
لیندا :ا/ت بدو بیا اینجا
+چطه
لیندا :م. من قرار ازدواج کنم
+کی
لیندا :هفته ی دیگه
+فاخخ
_اتفاقا فردا هم خاله میشی
+برو گمشو
لیندا :چی
+اهه کوک ساکت
_ازش خواستگاری کردم
لیندا :دروغ
تهیونگ :اینجا چخبره
لیندا :ازش خاستگاری کرده
تهیونگ :چیی
_داری عمو میشی
تهیونگ :دروغ
+بابا چه عمویی چه کشکی
_نگران بچه نباش من خودم حلش میکنم
لیندا :9تا بچه بیار اوکی
_حلههه
+خدا منم انسانم ب پا نیاز دارم
تهیونگ :یک هشتا هم اضافه کن
_اونم حله
+خواهران و برادرانم از ماه دیگر اگر دویم من راه نمیرم بدونین من تو ویلچر نشستم
تهیونگ و لیندا :چشم
_حالا عروسیتون کیه هیونگ؟
تهیونگ :هفته ی دیگه
لیندا :شوهر دوستم
کوک:هان
لیندا :فردا میشه با ا/ت برم بازار برا عروسی خرید
کوک:ببینم
+تورو خدا
_بیب
+میدونم قبول نکردی
_هیونگ
تهیونگ :هان
_فردا با ا/ت و زنت و خودم میرم بازار
لیندا :یسسسس
+ملسی عشقم
_خواهش بیبی
۶.۸k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.